Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
American Standard Code for Information Interchange
کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
Other Matches
american standard
Interchange forInformation Code
american standard
کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
american civilian internee information
قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
interchange
باهم عوض کردن
interchange
تبادل
interchange
تعویض
interchange
مشابه 5359
interchange
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchange
با هم مبادله کردن
interchange
تغییر محل یار
interchange
مبادله کردن
interchange
تبادل کردن
interchange
تغییردادن
interchange
متناوب ساختن
interchange
مبادله
interchange
مبادله کالا
interchange
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange
مبدل
interchange
پل چند راهی
interchange energy
تبدیل کردن انرژی
interchange of energy
تبادل انرژی
interchange current
جریان متعادل کننده
interchange circuit
مدار تعویض
interchange of heat
تبادل حرارت
ester interchange
تبادل استری
trumpet interchange
چهارراه شیپوری
to interchange views
تبادل نظر کردن
interchange diffusion
نفوذ تعویضی
interchange file format
استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد
data interchange format
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
principal types of interchange
انواععمدهپلهایچندراهی
data interchange format file
فایل با فرمت مبادله
standard
استاندارد همگون
standard
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
کالای جانشین رزمی
standard
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
استانده
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
نمونه قانونی
standard
عیار قانونی استاندارد مقرر
standard
استاندارد
standard
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard
الگو
standard
قالب
standard
مقرر قانونی
standard
نمونه قبول شده معین
standard
معیار
standard
متعارف
standard
نشان پرچم
standard
متداول
standard
مرسوم
standard
قانونی
standard
همسان
standard
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard
طبیعی یا معمولی
standard
معمولی
standard
همشکل
standard
همگون یکنواخت یکجور
standard
یکسان معیار
standard
نورم مقیاس
standard
قسمت ساکن دستگاه
standard
سنجه
standard A
استانداردA
standard
متعارفی
information
[on]
about somebody]
[something]
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
information
معلومات اگاهگان
information
پرسشگاه
information
استخبار خبر رسانی
information
اطلاعات
information
اگاهی
information
خبر
information
معلومات
information
سوابق
information
اخبار
information
[on]
about somebody]
[something]
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
further information
آگاهی بیشتر
information
اطلاع
information
اطلاع دادن
information
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
information
اتهام
information
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
asking for information
استعلام
information
نمایش اطلاعات روی وسله خارجی
information
معلومات معیطات
information
مفروضات اطلاعات
information
تهمت
Where can I get information?
از کجا می توانم بپرسم؟
information
اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
information
داده ها
for your information
برای اگاهی شما
standard feature
خصیصه متعارف
standard method
روش استانده
gold standard
پایه طلا
standard metre
متر قانونی یا قبول شده
standard motor
موتور معمولی
gold standard
نظام پولی طلا
standard form
صورت متعارف
gold standard
واحد طلا
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard interface
رابط استاندارد
standard interface
واسطه استاندارد
standard gauge
اندازه معمولی
standard language
زبان متعارف
standard load
بار تنظیم شده
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard measure
اندازه استاندارد
standard function
تابع استاندارد
standard motor
موتوراستاندارد
standard ohm
اهم استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
standard rate
نرخ استاندارد
standard rudder
51 درجه سکان
standard section
پروفیل استاندارد
standard solution
محلول استاندارد
bimetallic standard
پایه پولی دو فلزی
standard specification
مقررات استاندارد
standard stimulus
محرک معیار
standard subroutine
زیرروال متعارف
standard price
قیمت پایه
calibration standard
استانداردتنظیم
calibration standard
اندازه کالیبراسیون
gold standard
نظام پایه طلا
inductance standard
اندوکتانس
inductance standard
متعارف اندوکتانس
calibrating standard
تنظیم شده به صورت استاندارد
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
standard pitch
گام استاندارد
standard price
قیمت استاندارد
standard time
وقت بین المللی
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
living standard
سطح زندگی
escort of the standard
گارد محافظ پرچم
escort of the standard
گارد پرچم
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
floor standard
لامپ پایه دار
standard error of mean
خطای معیار میانگین
ST0 standard
استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
standard atmosphere
اتمسفر
magnetic standard
اهنربای استاندارد
paper standard
پول رایج مملکت
silver standard
استاندارد نقره
portable standard
چراغ مطالعه
portable standard
چراغ ایستا
primary standard
استاندارد اولیه
de facto standard
سسهای اعتبار به آن ندارد
resistance standard
مقاومت استاندارد
standard resistor
مقاومت استاندارد
secondary standard
استاندارد ثانویه
standard score
نمره معیار
silver standard
واحد پول نقره
standard bar
میله استاندارد
standard bar
میله معمولی
standard error
خطای معیار
floor standard
چراغ پایه دار
frequency standard
استاندارد فرکانس
standard error
خطای استاندارد
standard error
خطای معدل
standard error
خطای پایه
standard deviation
انحراف معیار
standard costs
هزینههای نرمال
standard bred
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard brick
اجر معمولی
standard candle
شمع استاندارد
standard cell
پیل استاندارد
standard compass
قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition
شرایط استاندارد
standard condition
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard conditions
شرایط متعارفی
standard costs
هزینههای استاندارد
standard error
خطای استانده
standard time
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
standard time
زمان استانده
standard bearers
علمدار
standard bearers
پیشوا
double standard
نظام دو معیاری
double standard
قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
standard of living
استاندارد زندگی
wage standard
دستمزد استانده
standard class
درجه استاندارد
standard bearers
پرچم دار
system standard
استانداردسیستم
standard lens
نفراستاندارد
standard bearer
پیشوا
basic standard
استاندارد اولیه
standard time
زمان رسمی
standard trench
سنگر معمولی
standard bearer
علمدار
standard bearer
پرچم دار
standard of living
سطح زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com