Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
English
Persian
An insincere offer(gesture).
تعارف خشک وخالی
Other Matches
insincere
دو رو
insincere
ریاکار
insincere
غیر صمیمی بی صداقت
gesture
ژست
gesture
ادا
gesture
قیافه
gesture
اشاره
gesture
اشارات وحرکات در موقع سخن گفتن وضع
gesture
رفتار
gesture
حرکت
hand gesture
اشاره دست
an empty gesture
رفتار
[تعارف]
خشک وخالی
to make a gesture of apology
با اشاره معذرت خواستن
on offer
اماده برای فروش
on offer
فروشی
One could be taken up on ones offer.
تعارف آمد نیامد دارد
to offer
تقدیم کردن
[دادن]
to offer
عرضه کردن
[ کالا]
offer
پیشنهاد
offer
عرضه کردن
offer
تقدیم داشتن
offer
پیشکش کردن عرضه
offer
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer
تقدیم
offer
عرضه
offer
پیشنهاد
offer
پیشنهاد کردن
offer
پیشکش ارائه
offer
ایجاب
offer
بدست اوردن
offer
افهار یاابراز کردن
Offer him some chocolates.
به ایشان شکلات تعارف کنید
to spurn an offer
دعوتی راردکردن
to offer an explanation
توضیح دادن
to offer at any thing
بکاری مبادرت ورزیدن
to offer at any thing
دست بکاری زدن
May I offer you a cigarette?
اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
to offer somebody a lift
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
withdraw an offer
پیشنهادی را پس گرفتن
to offer one's condolences
تسلیت عرض کردن
to offer one's sympathies to somebody
به کسی تسلیت گفتن
to offer an excuse
بهانه انگیختن
to offer an excuse
پوزش خواستن عذرخواهی کردن
offer curve
منحنی پیشنهاد
offer and demand
عرضه و تقاضا
offer and acceptance
ایجاب و قبول
offer an excuse
عذر اوردن
offer a sacrifice
قربانی کردن
money off offer
فروش با تخفیف
make an offer
ایجاب
firm offer
پیشنهاد ثابت
firm offer
پیشنهاد قطعی
counter offer
عرضه متقابل
counter offer
پیشنهاد متقابل
acceptance of offer
قبولی پیشنهاد
acceptance of offer
پذیرش پیشنهاد
offer curve
منحنی قیمت مصرف
offer for sale
پیشنهاد جهت فروش
offer to purchase
پیشنهاد جهت خرید
trial offer
عرضه ازمایشی
to offer an apology
پوزش خواستن
to offer an apology
عذر خواهی کردن
offer to purchase
پیشنهاد خرید
to offer an excuse
عذر اوردن
offer to buy something
حاضر به خرید چیزی شدن
offer round
به همه تعارف کردن
offer one's hand
پیشنهادعروسی دادن
offer one's hand
دست را جلو بردن
sampling offer
عرضه ازمایشی
our offer to render a service
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
joint product offer
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
To turn down (reject) an offer.
پیشنهادی را رد کردن
money refund offer
فروش قابل پس دادن
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ?
آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com