Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 78 (6 milliseconds)
English	Persian
As a university professor , his performance stank.	طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
Other Matches
stank	استخر
stank	سد
stank	مخزن
professor	استاد
professor	پرفسور
professor	معلم دبیرستان یا دانشکده
professor	مدرس
university	دانشگاه
The professor knows what he is talking about.	استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
regius professor	استاد منصوب ازطرف پادشاه
A bogus professor .	پروفسور قلابی
He was not admitted to the university.	اورا به دانشگاه راه ندادند
state university	دانشگاه ایالتی
Open University	دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
university extension	تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
technical university	دانشگاه فنی
state university	دانشگاه دولتی
The professor stepped into the classroom.	استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
He is majoring in mathematic at the university.	در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
University of Applied Sciences [UAS]	دانشگاه فناوری
performance	نحوه کار کسی یا چیزی
performance	کارائی
performance	انجام
non performance	عدم انجام
non performance	عدم اجرا
performance	روش قضاوت کارایی سیستم
performance	قطعه با کیفیت بالا یا با خصوصیات خوب
performance	میزان کارائی
performance	انشاء معامله
performance	نمود
performance	عمل کرد
performance	ساخت
performance	کار وسیله یادستگاه بازده عمل
performance	سطح کارائی
performance	عملکرد
performance	ایفاء
performance	اجراء
performance	اجرا
performance	ایفا کاربرجسته
performance	نمایش
performance	شاهکار کارایی
performance standard	معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
performance test	ازمون عملی
performance rating	درجه بندی عملکرد
performance of the dam	زیست سد
specific performance	نحوه اجرای معین در قرارداد
performance test	ازمون عملکردی
feature of performance	ویژگی عملکرد
condition of performance	شرط فعل اثباتا"
impossibility of performance	عدم امکان در اجرا
performance of a contract	اجرای قرارداد
performance monitor	برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
condition of non performance	شرط فعل نفیا"
engine performance	توان موتور
engine performance	قدرت موتور
engineered performance	زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
impossibility of performance	تعذر
maximum performance	عملکرد حداکثر
maximum performance	کارایی حداکثر
optimal performance	کارکرد بهینه
part performance	عقد معین
performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
performance factor	ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
performance evaluation	ارز یابی کارایی
performance appraisal	عملکرد سنجی
performance bonds	ضمانتنامه انجام کار
part performance	عقد یا قرارداددارای تشریفات یا شکل خاص
operational performance category	طبقه امادگی عملیاتی
condition about performance of an act	شرط فعل
It was an enjoyable performance, if less than ideal.	این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
operational performance category	امادگی عملیاتی از طبقه
arthur performance scale	مقیاس عملکردی ارتور
good performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
high frequency performance	رفتار فرکانس بالا
supervening impossibility of performance	غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
leiter international performance test	ازمون عملی بین المللی لایتر
good performance bond guarntee	وثیقه انجام تعهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com