Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 49 (4 milliseconds)
English	Persian
As events unfolded I realized that ...	درطی رویداد ها پی بردم که ...
Other Matches
unfolded	بازکردن
unfolded	تاه چیزی را گشودن
unfolded	رها کردن
unfolded	فاش کردن اشکار شدن
unfolded	اشکار کردن
realized	تصدیق کردن
realized	درک کردن فهمیدن
realized	دریافتن
realized	واقعی کردن
realized	تحقق یافتن
realized	نقد کردن
realized	تحقق بخشیدن
realized	پی بردن
realized	انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized	فروختن
realized	تبدیل به پول کردن
Upon reflection , I realized that …	دوباره که فکر کردم متوجه شدم که ...
ecological realized natality	زه و زاد بوم شناختی
It was only when she rang up [called] that I realized it.	تازه وقتی که او [زن] زنگ زد من متوجه شدم.
at all events	در هر حال
at all events	بهر وسیله که باشد
at all events	درهر صورت
the course of events	جریان حوادث
non-events	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events	نارویداد
at all events	در هر حال
events	عمل یا فعالیت
events	حادثه
events	مسابقه
events	واقعه
events	رویداد
events	اتفاق
events	پیشامد سرگذشت
events	ماوقع
throwing events	رشتههای پرتابی
record of events	ثبت وقایع
field events	ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field events	مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
equestrian events	مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
march of events	جریان یا سیر حوادث
record of events	دفتر ثبت وقایع
sequence of events	رشته حوادث
The documentary tries to be truthful to the events.	این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
Track and field events .	مسابقات دو میدانی
vertical events numbering	شماره گذاری عمودی وقایع
condition of subsequent events	شرط نتیجه
Give me a full account of the events.	جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
events to mark the Day of German Unity	مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com