Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
Attic Order
ستون بندی آتنی
Other Matches
attic
اطاق کوچک زیر شیروانی وابسته به شهر اتن
attic
اطاق زیر شیروانی
attic
اتاقک زیر شیروانی
attic
اطاق زیرسقف
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
Attic storey
[مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Attic base
پایه ی آتنی
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
by order of
حسب الامر
in order to ...
برای
[اینکه]
in order to ...
تا
[اینکه ]
order
[placed with somebody]
دستور
[ازطرف کسی]
order
[placed with somebody]
سفارش
[ازطرف کسی]
by order of
فرمان
well-order
خوش ترتیب
[ریاضی]
in order to
<idiom>
اعتماد شخص را بدست آوردن
to order
<idiom>
به ترتیب
in order that he may go
برای اینکه برود
in order that i may go
برای اینکه بروم
second order
مرتبه دوم
re order
سفارش دوم باره
out of order
از کار افتاده
out of order
خراب
out of order
نادرست
out of order
درهم برهم
order off
حکم خروج
in order that
برای اینکه
in order that
تا اینکه
in order
درست
out of order
<idiom>
برخلاف قانون ،نامناسب
out of order
<idiom>
کارنکردن
In this order. In this way.
باین ترتیب
first order
مرتبه اول
to the order of
در وجه
to the order of
به حواله کرد
to the order of
بحواله کرد
in order
دایر
in order
صحیح
order about
پیوسته پی فرمان فرستادن
order
ترتیب
order
مرتب کردن
order
حکم
order
حواله
order
نظام معماری
order
منظم کردن
order
حواله کرد حواله کردن دستور
order
خرید سفارش خرید
order
ن
order
سفارش دادن
order
دستور دادن سفارش
order
امر
order
مرتبه
order
راسته
order
سفارش دادن دستور دادن
order
دستورالعمل دستور
order
دستور دادن
order
دستورالعمل
order
دستور
order
سفارش
order
نظم
order
فرمان نظم
order
سفارش دادن کالا یا جنس
order
سبک معماری
order
سفارش دادن تنظیم کردن
order
شیوه
order
دستورعملیاتی
order
کد عمل
order
دستور سفارش
order
نظم دادن
order
رتبه
order
ترتیب انجام کار
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
purchase order
دستور خرید
order of bankruptcy
حکم ورشکستگی
review order
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
review order
لباس وتحملات سان
order of battle
ترتیب نیرو
referral order
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
purchase order
سفارش خرید
order of battle
سازمان نیروهایا یکان
reculaulation order
تنظیم محاسبه مجدد
second order conditions
شرایط مرتبه دوم
second order conditions
شرایط ثانوی
order code
رمز دستور
order for goods
سفارش کالا
social order
سازمانوساختاراجتماعی
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
order format
قالب دستور
order format
قالب سفارش
order in council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order in council
تصویب نامه دولتی
route order
فرمان ستون راه رو
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Order theory
ترتیب جزئی
[ریاضی]
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
public order
نظم عمومی
provisional order
دستور موقت اداری
order of fire
ترتیب احتراق موتور
order of magnitude
مرتبه بزرگی
order of matrix
مرتبه ماتریس
Lattice
[order]
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
order time
زمان سفارش کالا
order of service
سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
order off the field
حکم خروج
order of the day
برنامه روزانه
order of the day
معادل agenda
order of the day
دستور جلسه
order of fire
ترتیب توالی اتش
partial order
پاره ترتیب
pay order
لیست پرداخت حقوق
processing of the order
انجام سفارش
probation order
دستور یا حکم تعلیق مجازات
post order
حواله پستی
order of discharge
حکم تصفیه
place an order
سفارش دادن
partial order
ترتیب جزئی
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
payable to order
قابل پرداخت به حواله کرد
pay order
سندپرداخت حقوق
order of discharge
حکم برائت ذمه
order of fire
روش تیراندازی
Lattice
[order]
شبکه
[ریاضی]
second order factor
عامل مرتبه دوم
German Order
سبک معماری آلمانی
[نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
French Order
سبک معماری فرانسوی
Doric Order
سبک معماری دوریک
Orinthian Order
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order
[معماری یونی یونان]
balustrade Order
ترتیب نرده ستون ها
word order
ترتیب واژه ها
assemblage of Order
ستون بندی مختلط
arch order
[شیوه ی ستون بندی طاق]
American order
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
call-up order
دستور به خدمت
[سربازی]
Giant Order
شیوه غول ستونی
[معماری]
Gigantic Order
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
to order somebody back
کسی را معزول کردن
to order somebody back
کسی را احضار کردن
to order somebody back
کسی را فراخواندن
in good order
<adj.>
منظم
in good order
<adj.>
مرتب
in good order
<adj.>
تروتمیز
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
structure
[first order]
ساختار
[ریاضی]
good order
خوش ترتیب
[فلسفه]
pecking order
<idiom>
راه ارتباط بایکدیگر
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transaction in order
معامله به قصد فرار از دین
transaction in order
liability avoid to
Ionic Order
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
to set in order
منظم کردن
to set in order
درست کردن
third order reaction
واکنش مرتبه سه
the line is out of order
سیم خراب است
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
superior order
دستور مافوق
superior order
امر مافوق
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
sort order
نظم ترتیب
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
trial order
سفارش ازمایشی
warning order
دستور اگهی
My stomach is out of order.
مزاجم مرتب کارنمی کند
Is your passport in order ?
آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
In chronological order.
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
postal order
هزینهپستی
law and order
اطاعتازقانون
doric order
سبکمعمارییونانقدیم
corinthian order
ساختارقرمتی
points of order
اخطار نظامنامهای
point of order
اخطار نظامنامهای
work order
برگ کار
work order
درخواست انجام کار حکم کار
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
warning order
دستور اماده باش اعلام اماده باش
second order reaction
واکنش مرتبه دوم
fragmentary order
دستور جزء بجزء
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
dispatch order
سفارش حمل سریع
disassembly order
روش پیاده کردن وسیله
disassembly order
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
development order
دستوربهبود اماد
development order
دستور ساخت اماد
descending order
ترتیب نزولی
delivery order
دستورحمل
delivery order
دستور تحویل کالا
decreasing order
ترتیب کاهنده
daily order
دستور روز
court order
قرار صادره از دادگاه
conditional order
سفارش مشروط
collection order
دستور وصول
embarkation order
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
enforcement order
دستور اجرا
engine order
دستور ماشین
set in order
مرتب کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com