English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Attitude of mind . Mode of thought . طرز فکر
Other Matches
attitude برخورد
attitude وضعیت
attitude حالت قرار گرفتن رفتار
attitude وضع
attitude نگرش
attitude روش و رفتار
attitude طرزبرخورد
attitude هیئت
attitude حالت
attitude گرایش
attitude test ازمون نگرش
attitude survey زمینه یابی نگرش
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
attitude gyro الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
unjust attitude حق کشی
attitude control کنترل وضعیت هواپیما
strike an attitude حالتی بخود گرفتن
social attitude نگرش اجتماعی
density attitude ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
flight attitude وضعیت پروازی
To adobt a reconciliatory attitude. ازدر آشتی درآمدن
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
He has a negative attitude towards every thing . to oppose everything . اصلا" توی دهنش نه است ( بد بین ومنفی است )
To strike an a attitude . To put on a stern look . قیافه گرفتن
well thought of به نیکنامی یادشده
well-thought-of به نیکنامی یادشده
thought out تفکر شده
as thought گویی
well-thought-of مشهور
well-thought-of معتبر
well-thought-of <adj.> خوشنام
thought out فکر شده
well thought of معتبر
well thought of مشهور
thought-out سنجیده مطالعه شده
thought-out فکر شده
thought-out تفکر شده
thought out سنجیده مطالعه شده
second thought <idiom> دوباره به چیزی فکر کردن
as thought مثل اینکه
well thought of نیکنام
as thought گویا
he thought خیال می کرد
well-thought-out بسیاربادقتبرنامهریزیشده
i thought of you جای شما را خالی کردم همواره فکر شما را میکردم
if i had thought of that هیچ درفکرش نبودم
if i had thought of that هیچ درنظرم
if i had thought of that نبود
thought استدلال تفکر
thought چیزفکری
thought سر مطلب
thought قصد
thought نظر
thought افکار خیال
thought فکر
thought اندیشه
thought گمان
well-thought-of نیکنام
i thought it necessary to لازم دانستم که
he thought ناخوش است
thought عقیده
I thought so. منم همینطور فکر کردم.
free thought ازادی فکر لامذهب
on second thought [American E] پس ازتامل بیشتری
thought-provoking <adj.> به تفکر بر انگیزنده
he thought out a plan فکری بنظرش رسید
economic thought تفکر اقتصادی
economic thought اندیشه اقتصادی
free thought وارستگی از مذهب
train of thought رشته افکار
food for thought <idiom> درمورد چیز باارزش فکر کردن
afore thought سبق تصمیم
merry thought جناغ
merry thought جناغ مرغ
thought broadcasting انتشار فکر
the seat thought مرکز اندیشه یا فکر
syntaxic thought اندیشه منطقی
imageless thought تفکر بی تصویر
infantilism of thought کوته فکری
on second thought [American E] پس ازفکربیشتری
thought transference انتقال فکر
thought reading اندیشه خوانی
he thought out a plan تدبیری اندیشید
thought disorder اختلال فکر
Take no thought of the morrow. نگران فردا [آینده] نباش.
thought-provoking فیلمرمانیانمایشنامهجدیدیکهباعثشودشمادیدجدیدترینسبتبهچیزیپیداکنید
thought stopping technique فن بازداری اندیشه
To be absorbed ( immersed ) in thought . غرق در فکر واندیشه بودن
She takes no thought for tomorrow . بفکر فردایش نیست
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
I have thought long and hard about it. خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
schools of economic thought مکاتب اندیشههای اقتصادی
formal thought disorder اختلال صوری فکر
Forget it . dont give it a thought . اصلا"فکرش راهم نکن
He fell into deep thought. He began to ponder . بفکر فرو رفت
pi mode روش پی
mode شیوه
TV mode رویتلوزیون
a la mode متداول
a la mode مد روز
mode طرز طریقه
mode مد
mode اسلوب
mode باب
mode سبک
mode رسم
mode وجه
mode نما
mode عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
mode وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode ارسال داده با استفاده از داده محاورهای
mode روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
mode یات مربوطه را وارد میکند
mode حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
mode حالت کامپیوتر برای دریافت داده
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
mode وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
mode روش انجام کاری : روش عمل کردن کامپیوتر
mode قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
mode نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
mode فرمان ODE
mode طرز
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode روش
exposure mode دکمهتغیرفیلم
localizer mode روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
local mode باب محلی
master mode حالت راهبر
mode indicator نشانگر حالت
mode interval فاصله نما
tuning mode حالتصدا
mode of execution طرز اجرا
wheel mode ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
mathematical mode مدل ریاضی
VCR mode مدVCR
master mode وضعیت اصلی
mixed mode باب امیخته
locate mode باب مکان یابی
mode selectors انتخابگرحالت
mode selector انتخابگرحالت
whirling mode نوسان شفت
mode of execution روش انجام کاری
mode of production شیوه تولید
privileged mode حالت ممتاز
protected mode حالت محفوظ
prototaxic mode شیوه ادراکی ابتدایی
reactive mode حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
real mode حالت واقعی
safe mode حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
simplex mode باب سادک
slave mode حالت پیرو یا برده
snake mode روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
theoretical mode نمای نظری
typeover mode حالت تایپ روی مطلب
track mode روش تعقیب هدف
privileged mode وجه ممتاز
parataxic mode شیوه ادراکی خود- محوری
overtype mode تایپ رویهم
mode of production طرز تولید
mode of production وجه تولید
mode of progression چکونگی یا طرزپیشرفت
mode of transport روش حمل
mode of transport نوع حمل و نقل
mode of vibration شیوه ارتعاش
vibrational mode شیوه ارتعاش
move mode باب حرکت
multiplex mode حالت تسهیم
multiplex mode وضعیت تسهیم
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
noisy mode باب پرخش
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
noisy mode سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
overtype mode حالت تایپ روی مطلب
track mode روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
calculator mode وجه حسابگر
addressing mode وضعیت ادرس دهی
conversational mode مد محاورهای
conversational mode سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
conversational mode باب محاورهای
control mode باب کنترل
command mode وضعیت دستوری
command mode حالت فرماندهی
addressing mode باب نشان دهی
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
access mode باب دستیابی
graphics mode حالت نگاره سازی
coupled mode روش کنترل خودکار
coupled mode روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
draft mode چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
edit mode مد ویرایش
edit mode حالت ویرایش وضعیت ویرایش
forward mode افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
glide mode روش پرواز ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com