Dictiornary-Farsi | Berlin Transport Authority | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 152 (9 milliseconds)

English	Persian
Berlin Transport Authority [BVG]	اداره ترابری برلین


Other Matches

Berlin	کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
Berlin	کاموای پشمی و نر
berlin defence	دفاع برلین در گشایش فیل شطرنج
My name is "Oliver Pit" and live in Berlin.	اسم من الیور پیت هست و در برلین زندگی میکنم.
authority	سلطان
authority	مجوز
authority	لیستی از اصط لاحات که توسط افرادی که پایگاه داده ها را ایجاد و از آن استفاده می کنند مط رح می شوند
authority	توانایی انجام کاری
It is beyond my authority.	ازاختیار من خارج است
under the authority of ...	از طرف...
authority	منبع موثق
authority	اقتدار
authority	اولیاء امور
authority	مقام
authority	منبع صحیح و موثق
authority	مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
authority	نفوذ
authority	صلاحیت
authority	اجازه اعتبار
authority	اختیار
authority	قدرت
authority	مرجع
authority	توانایی اجازه
authority	مقام صلاحیت دار
authority	مرجع قدرت
authority	اجازه
authority	توانایی
through transport	حمل یکسره
transport	نقل وانتقال دادن
transport	انتقال از یک مسیر به دیگری
transport	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport	انتقال دادن
transport	نقل و انتقال
transport	ترابری
transport	حمل و نقل
transport	حمل
transport	نفی بلد کردن
transport	از خود بیخودشدن از جا در رفتن
transport	بارکش
transport	حمل ونقل
transport	وسیله نقلیه
transport	ترابری حامل
transport	حمل ونقل کردن حمل کردن
transport	حمل کردن
transport	بارکشی
transport	ترابری کردن
transport	بردن
to carry authority	نفوذیاقدرت داشتن
vicarious authority	اختیار از طرف دیگری نمایندگی
tutelar authority	اختیار ناشی از قیومت
aviation authority	امور هواپیمایی
occupation authority	اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
stateman in authority	زمامدار
To exceed ones authority.	ازحدود اختیارات خود فراتر رفتن
It is beyond my authority(control).	اینکار از اختیار من خارج است
delegation of authority	دادن اختیار انجام عمل
to delegate one's authority to somebody	به کسی اختیار تام دادن [حقوق]
Delegation of Authority	تفویض اختیار
power of authority	اختیار نامه
certificate of authority	وکالت نامه
power of authority	وکالت نامه
certificate of authority	اختیار نامه
certificate of authority	اجازه نامه
supervisory authority	اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority	اولیاء امور مراقبتی
surveillance authority	اولیاء امور نظارتی
regulatory authority	اولیاء امور نظارتی
supervisory authority	اولیاء امور نظارتی
surveillance authority	اولیاء امور مراقبتی
power of authority	اجازه نامه
acquisition authority	اجازه خرید
authority figure	مظهر قدرت
authority symbol	نماد قدرت
local authority	انجمن محلی
local authority	مرجع صلاحیتدار محلی
convening authority	فرماندار موقت نظامی
convening authority	مقام صلاحیتدار موقت
coordinating authority	مقام هماهنگ کننده
establishing authority	مقام مسئول نیروهای اب خاکی
establishing authority	فرماندهی نیروهای اب خاکی
coordinating authority	اختیارهماهنگ کردن
delegation of authority	دادن اختیارات
delegation of authority	مجاز شمردن
acquisition authority	اعتبار خرید کالاو خدمات
combined transport	حمل و نقل ترکیبی
container transport	حمل و نقل بوسیله کانتینر
transport of goods	حمل و نقل بار
transport by rail	حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
transport car	وسیله نقلیه
cost of transport	کرایه
transport business	تجارت حمل و نقل
transport of goods	رفت و آمد بار
bulk transport	حمل بار به صورت فله
transport trade	صنعت حمل و نقل
cargo transport	هواپیمای ترابری
transport industry	تجارت حمل و نقل
attack transport	ناو ترابری نیروی تک
attack transport	ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
transport trade	تجارت حمل و نقل
transport industry	صنعت حمل و نقل
transport business	صنعت حمل و نقل
cost of transport	قیمت حمل ونقل
domestic transport	حمل و نقل داخلی
multimodal transport	حمل و نقل چند نوعه
transport number	عدد انتقال
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
transport division	قسمت حمل و نقل
transport charges	کرایه
soil transport	حمل خاک
soil transport	جابجا کردن خاک
tape transport	حامل نوار
transport area	منطقه حمل و نقل پرسنل
means of transport	وسائط نقلیه
transport stream	ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
mode of transport	روش حمل
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
mode of transport	نوع حمل و نقل
motor transport	حمل و نقل موتوری
transport caf	غذاخوریکنارجادهمخصوصرانندگانکامیون
water transport	ناقلآب
intermodal transport	حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
motor transport	حمل ونقل به وسیله خودرو
multimodal transport	حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
multimodal transport	حمل مرکب
intermodal transport	حمل با چند نوع وسیله نقلیه
alternate command authority	افسر جانشین فرمانده
alternate command authority	مقام جانشین فرماندهی
tradition narrated by several authority	حدیث متواتر
tradition of fair authority	حدیث حسن
He is an authority on medical science .	درعلم پزشکی صاحب نظر است
competant judicial authority	مقامات صلاحیت دار قضائی
authority ties of the state	مصادر امور
authority ties of the state	اولیا امور
issuing authority [body]	مرجع [اداره] صادر کننده
amphibious transport dock	ناو حمل و نقل اب خاکی
combined transport document	اسناد حمل ترکیبی
air transport group	گروه ترابری هوایی
multimodal transport operator	عامل حمل و نقل چند نوعه
magnetic tape transport	گرداننده نوار مغناطیسی
road transport vehicle	ماشین باری
road transport vehicle	کامیون
international road transport	ترابری بین المللی جاده ای
magnetic tape transport	انتقال نوار مغناطیسی
air transport operation	عملیات ترابری هوایی
amphibious transport ship	ترابر اب خاکی
amphibious transport dock	ناومخصوص ترابری اب خاکی
combined transport operator	عامل حمل و نقل ترکیبی
international air transport association	اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
air transport liaison officer	افسر رابط ترابری هوایی
air transport allocations board	هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
fiata combined transport bill of lading	بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"