Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (5 milliseconds)
English
Persian
Caution demands that . . .
شرط احتیاط آنست که …
Other Matches
caution
ضامن
caution
هوشیارکردن
caution
اخطار کردن به
caution
احتیاط
caution
توجه کنید
caution
اخطار توجه
over caution
وسواس
over caution
احتیاط بیش اندازه
caution
هوشیاری وثیقه
caution
پیش بینی
caution flag
پرچم اعلام خطر
caution area
منطقه خطر
caution money
وجه الضمانه
caution area
منطقه عبور بااحتیاط
caution money
وجه الضمان
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
To err on the side of caution.
جانب احتیاط راگرفتن
demands
تقاضای خرید کالا
demands
تقاضا برای انجام چیزی
demands
تقاضا
demands
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demands
درخواست کردن
demands
خواست
demands
مطالبه کردن
demands
نیاز
demands
تقاضا کردن تقاضا
demands
طلب
demands
درخواست مطالبه
demands
خواستارشدن
demands
تقاضا کردن
demands
نیاز احتیاج
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demands
مطالبه
demands
مطالبه تقاضا کردن
demands
درخواست
Courtesy demands that . . . .
شرط ادب آنست که …
. She dropped her demands (claim).
دست از تقاضاهای خود برداشت
demands of providing healthy living and working conditions
خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com