English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (6 milliseconds)
English Persian
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
Other Matches
African آفریقایی
African American نژاد آفریقایی آمریکایی
the african savages وحشی های آفریقا
pan african games بازی های ملت های آفریقایی
republic جمهوری
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
banana republic کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
Czech Republic جمهوریچک
proclamation of the republic اعلان جمهوریت
republic of letters جمهور اهل ادب
republic of letters گروه ادبا
proclamation of the republic اعلان جمهوری
Dominican Republic کشور جمهوری دمینیکان
president of the republic رئیس جمهور
united arab republic جمهوری متحده عربی
central کلمه با طول کوتاه
central واحد محاسبات و منط ق
central که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central تلفن چی مرکزی
central واحد ورودی و خروجی
central ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central کامپیوتر مرکزی
central مرکزی
central reserve سکوی میانی
central station نیروگاه مرکزی
central strip جداکننده جهات
central strip نوار میانی
central site سایت مرکزی
central position قرارگاه مرکزی
central reserve سکوی وسط
central processor پردازنده مرکزی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central processor پردازشگر مرکزی
central defender مدافعوسطی
central position وضعیت مرکزی
central tendency تمایل به مرکز
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central terminal پایانه مرکزی
central screw پیچمرکزی
central reservation مرکزرزروکردن
central nave کلیسایمرکزی
central column ستونمرکزی
central circle دایرهوسط
Central America آمریکایمرکزی
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
switching central مرکز تلفن خودکار
central incisor دندانپیشینمرکزی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central war جنگ عمده
central war جنگ عمومی
central stile چهارچوبدربمیانی
central office مرکز تلفن
central head فشار مرکزی
central fissure شیار مرکزی
central government حکومت مرکزی
central canal مجرای مرکزی
central city مرکز شهر
central sulcus شیار مرکزی
central city شهر مرکزی
central exchange مرکزتلکس
central exchange مرکز تلفن خودکار
central gyrus شکنج مرکزی
central convolution شکنج مرکزی
central bank بانک مرکزی
central office دفتر مرکزی
central heating گرمایش مرکزی
central heating حرارت مرکزی
central load نیروی وارد به مرکز
central pith هسته یا مغز چوب
central load بار مرکزی
central planning برنامه ریزی مرکزی
central office تلکس و تلگراف
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
central concrete membrane پرده میانی بتنی
central control desk اطاق فرمان اصلی
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
central angle at crest فرجه ستیغ
central pumping station مرکزی
central pumping station تلمبهخانه
central angle of arch دهانه کمان
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
central processing unit واحد پردازش مرکزی
central air data مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
top central manhole حفرهمیانیورودفرد
unit central processing واحد پردازش مرکزی
central control desk میزفرمان مرکزی
central limit theorem قضیه حد مرکزی
central mass storage انباره انبوه مرکزی
central mixing plant مرکز اختلاط بتن
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
central information file سیستم اصلی ذخیره داده
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
central control panel مرکز کنترل
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
telephone central office مرکز تلفن خودکار
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization انگلستان
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com