Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 75 (5 milliseconds)
English	Persian
Commemoration services were held .	مراسم یاد بودانجام شد
Other Matches
actual job [job held] [occupation held]	پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
commemoration	یادبود
commemoration	مجلس تذکر
commemoration	مجلس یاجشن یادبود
held	نگاهداشته شده
held	نگاهداشته
held in common	مشترک
held ball	گرفتن همزمان توپ
hand-held	آنچه قابل نگهداری در دست است
hand-held	کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
hand-held	وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
held in common	مشاع
hand held	دستی
they held culplabe	اورامقصر یا مجرم شناختند
My car is held up at the customs .	اتوموبیلم ؟ رگمرک معطل مانده
hand held computer	کامپیوتر دستی
held in undivided shares	مشاع
They held me culpable for the accident.	آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
Ferdowsi is held in the greatest respect.	فردوسی مورد احترام فراوان است
He held me up [slowed me down] for a long time.	او [مرد] من را خیلی معطل کرد.
The reporter was held at the checkpoint for several hours.	خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
The police held the crowd back.	پلیس جمعیت را عقب زد
services	تاسیسات
services	قسمتها
services	1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
services	خدمات سرویسها
services	نیروهای سه گانه
services	توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
services	خدمات
services	نیروهای مسلح
services	قسمتهای اداری ادارات نظامی
social services	خدمات اجتماعی
we owe him for his services	مدیون
teleinformatic services	هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
wire services	خبر گزاری
technical services	خدمات فنی
special services	یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special services	خدمات مخصوص
sister services	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
sister services	خدمات وابسته
we owe him for his services	خدمات او هستم
welfare services	خدمات رفاهی
postal services	خدمات پستی
mail services	خدمات پستی
secret services	دستگاه محرمانه دولت
joint services	خدمات مشترک
tea services	سرویس چای خوری
emergency services	اورژانس
signal services	قسمتهای مخابراتی
signal services	خدمات مخابراتی
accessorial services	خدمات بارگیری و تخلیه بار
administrative services	خدمات اداری
administrative services	قسمتهای اداری
health services	خدمات بهداری قسمتهای بهداری
health services	خدمات بهداشتی
advisory services	خدمات مشورتی
goods and services	کالاها و خدمات
field services	قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
exchange services	خدمات فروشگاهی فروشگاهها
environmental services	دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
customs of the services	مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
civil services	خدمات دولتی
armed services	قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
public services	بریات عمومیه
public services	خدمات عمومی
personnel services	خدمات پرسنلی
personnel services	خدمات کارمندی
naming services	روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
military services	نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
military services	قسمتهای نظامی
medical services	خدمات پزشکی
loyal services	خدمات صادقانه
remote computing services	خدمات محاسباتی از راه دور
agricultural extension services	خدمات ترویج کشاورزی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com