Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
English
Persian
Courtesy demands that . . . .
شرط ادب آنست که …
Other Matches
courtesy
ادب ومهربانی
courtesy
تواضع
courtesy
ادب
courtesy
نزاکت
by courtesy
ازراه التفات
by courtesy
احتراما
military courtesy
اداب معاشرت نظامی
visit of courtesy
بازدید رسمی نظامی
military courtesy
شئونات نظامی
military courtesy
احترامات نظامی
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
military courtesy
رفتارو اداب نظامی
courtesy runner
بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
courtesy title
عنوانیبدونقدرتحقوقیمثلافرادیکهبچههایطبقهاشرافیانرانگهداریمیکنند
demands
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demands
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands
تقاضا برای انجام چیزی
demands
تقاضا
demands
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demands
خواست
demands
مطالبه کردن
demands
نیاز
demands
تقاضا کردن تقاضا
demands
طلب
demands
درخواست مطالبه
demands
خواستارشدن
demands
درخواست کردن
demands
تقاضا کردن
demands
نیاز احتیاج
demands
تقاضای خرید کالا
demands
مطالبه
demands
مطالبه تقاضا کردن
demands
درخواست
Caution demands that . . .
شرط احتیاط آنست که …
. She dropped her demands (claim).
دست از تقاضاهای خود برداشت
demands of providing healthy living and working conditions
خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com