English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
Other Matches
o dear اه افسوس
my dear f. رفیق
dear me! اه افسوس
Dear me! ای داد! [عجب!]
dear me اه
dear me افسوس
o dear me اه
o dear me افسوس
dear گران
dear گران کردن
dear کسی را عزیزخطاب کردن
be too dear گران بودن
dear <adv.> از ته دل
dear عزیز
my dear f. بنده خدا
dear محبوب
dear گرامی پرارزش
i paid dear for it برای من گران تمام شد
he loved her dear اوبسیاردوست داشت
dear year سال گرانی
dear sir اقای عزیز
for dear life <idiom> دست کشیدن از زندگی
dear bought گران خرید
dear bought جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
dear bought گران تمام شده
dear sir اقای گرام
My darling . my dear . عزیزم
To hold someone dear . کسی را عزیز داشتن ( شمردن )
I f you wish to become dear, either die or keep al. <proverb> مى خواهى عزیز شوى یا دور شو یا گور شو.
He lost everything that was dear to him. آنچه برایش عزیز بود از دست داد
Grandmother is a dear old thing . مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
My darling (sweatheart, dear ,pet). جانم ( عزیزم ؟عزیز جان )
green <idiom>
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green PC رایانه سبز
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green سبز
green خرم
green تازه
green ترو تازه نارس
green بی تجربه
green رنگ سبز
green سبزیجات
green سبزشدن
green سبزه چمن
green معتدل
green سبز کردن
to turn green سبز رنگ شدن
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green سرعت گوی
pea green زرد مایل بسبز
pea green سبز نخودی
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green رنگ سبز مایل بابی
green beans لوبیا سبز
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
village green میدان دهکده
Green Paper برگهنظرخواهی
in the green tree خوشبخت
Green Berets سبز کلاهان
jade green رنک سبزمایل به ابی
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
jade green رنگ سبز یشمی
in the green tree بخت سبز
long green اسکناس پشت سبز
in the green tree سرسبز
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
green wood چوب تر
long green دلار کاغذی پشت سبز
malachite green سبز مالاشیت
mead green سبز چمنی
green card کارت سبز
green cards کارت سبز
green salad سالادسبز
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
Light green. رنگ سبز روشن
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Green architecture معماری سبز
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
deep green رنگ سبز تند و تیره
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green with envy از حسادت ترکیدن
green vitriol زاج سبز
emerald green سبززمردی
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green dragon لوف کبیر
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green gun لوله پرتاب سبز
green house گلخانه
green house گرمخانه
green jaundice سبزی
green jaundice یرقان سبز
green concrete بتن تر
almond green رنگ مغز پستهای
emerald green زمردین
emerald green زمردی
forest green سبز زیتونی
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
dark green سبزسیر
grass green رنگ سبز چمنی
green alga جلبک سبز
bromocresol green سبز برموکرزول
green bean لوبیای سبز
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone نیزه ماهی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green concrete بتن تازه ریخته شده
green concrete بتن تازه
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green peak دارکوب سبز
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand ماسه تر
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable سبزی خوراکی
green pea نخود اتابکی
green pea نخود سبز
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green light چراغ سمت راست
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
green mold کفک سبز
pea-green سبز نخودی
green meat سبزی
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green old wound زخم تازه
green belts کمربند سبز
green meat گوشت کهنه
green belt کمربند سبز
green revolution انقلاب سبز
green crop علف تازه
green onion پیازچه
green meat گیاه خوراکی
all nature looked green همه جا سبز بود
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
moss green color رنگ سبز ماشی
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
moss green color سبز جلبکی
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
green sand molding قالب ریزی تر
green sand mold قالب تر
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
green barley for fodder قصیل
green barley for fodder خصیل
green with a blue tint سبز مایل به ابی
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
fine green marble سنگ گندمی
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com