Dictiornary-Farsi | Deprivation of ones civil rights . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 169 (9 milliseconds)

English	Persian
Deprivation of ones civil rights .	محرومیت از حقوق مدنی


Other Matches

civil rights	حقوق اجتماعی
civil rights	حقوق مدنی
entitle to civil rights	متمتع از حقوق مدنی
deprivation	فقدان انعزال
deprivation	محرومیت
deprivation	حرمان
food deprivation	محرومیت غذایی
stimulus deprivation	محرومیت تحریکی
binocular deprivation	محرومیت دو چشمی
monocular deprivation	محرومیت یک چشمی
sensory deprivation	محرومیت حسی
emotional deprivation	محرومیت هیجانی
deprivation from inheritance	محرومیت از ارث
cultural deprivation	محرومیت فرهنگی
sleep deprivation	محرومیت از خواب
rights of way	تقدم
rights	حقها
rights	حقوق
by rights	حقا"
rights of way	حق ممر
by rights	حقا
rights of way	حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
rights of way	حق شارع
rights of way	حق عبور
rights of way	حق عبور از روی ملک دیگری
rights of way	حق تقدم
rights of way	حق گذر
abuse of rights	سوء استفاده از حق
property rights	حقوق مالکیت
assert one's rights	برای استیفای حق خود
rights of throne	حقوق سلطنت
rights open to everyone	مباحات
riparian rights	حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
civi rights	حقوق وامتیازات مدنی
conjugal rights	حقوق زناشویی
to put to rights	درست کردن
to put to rights	مرتب کردن
indefeasible rights	حقوق پا برجا
indisputable rights	حقوق ثابته
infringement on others rights	تخطی به حقوق دیگران
transmissable rights	حقوق قابل انتقال
marital rights	حقوق شوهری
matrimonial rights	حقوق زناشویی
political rights	حقوق سیاسی
properties or rights	person particular no belongingto مباحات
conjugal rights	حقوق زوجیت
to set to rights	درست کردن
water rights	حق ابه
woman's rights	حقوق نسوان
to set to rights	منظم کردن
vindication of rights	استیفای حقوق
woman's rights	حقوق اجتماعی و سیاسی نسوان
human rights	حقوق بشر
bill of rights	اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
bill of rights	منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
bill of rights	اعلامیه حقوق
bill of rights	قانون اساسی امریکا
to i. upo other's rights	بحقوق دیگران تجاوز کردن
declaration of the rights of man	اعلامیه حقوق بشر
To assert(stand)on ones rights.	حق وحقوق خود را مطا لبه کردن
capacity to acquire rights	اهلیت وجوب
bill of human rights	اعلامیه حقوق بشر
special drawing rights	این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special drawing rights	حق برداشت ویژه
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
human rights commission	کمیسیون حقوق بشر
vesting possessory rights	تملیکی
universal declaration of human rights	اعلامیه جهانی حقوق بشر
civil	شخصی
civil	درونی
civil	کشوری
civil	داخلی حقوقی
civil	حقوق
civil	خدمات شهری
civil	شهری
civil	غیر نظامی
civil	غیرنظامی
civil	مدنی
civil services	خدمات دولتی
civil twilight	شفق و فلق غیرنظامی
civil time	زمان عرفی
civil time	ساعت معمولی
civil time	ساعت محلی
civil procedure	اصول محاکمات حقوقی
civil procedure	ایین دادرسی مدنی
civil proceedings	اقدامات حقوقی
civil works	امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil wrong	خطای مدنی
civil year	سال عرفی
liberty civil	ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil disobedience	نافرمانی شهروندان
civil disobedience	مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil marriage	ازدواج محضری
civil marriages	ازدواج محضری
civil defence	موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil divorce	موسسهایکهجنبهایالتیدارد
code civil	قانون مدنی
civil partnership	شرکت مدنی
civil servant	مستخدم دولتی
civil engineering	مهندسی راه و ساختمان
civil engineering	مهندسی ساختمان
civil war	جنگ داخلی
civil wars	جنگ داخلی
Civil Service	خدمات کشوری
Civil Service	خدمات اجتماعی
civil liberties	ازادی مدنی
civil liberty	ازادی مدنی
civil law	حقوق مدنی
civil servant	مستخدم کشوری
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
civil action	دعوی مدنی
civil advisor	مستشار غیرنظامی
civil advisor	مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil servant	مستخدم یا کارمند دولت
civil servants	مستخدم کشوری
civil servants	مستخدم دولتی
civil servants	مستخدم یا کارمند دولت
civil engineer	مهندس راه وساختمان
civil engineer	مهندس راه و ساختمان
civil engineer	مهندس ساختمان
civil engineer	مهندس شهرسازی
civil engineers	مهندس راه وساختمان
civil engineers	مهندس راه و ساختمان
civil engineers	مهندس ساختمان
civil engineers	مهندس شهرسازی
civil affairs	امور غیرنظامیان
civil affairs	عملیات مردم یاری
civil defense	پدافند غیر نظامی
civil defense	پدافند ازمناطق شهری
civil department	تشکیلات کشوری
civil low	حقوق مدنی
civil litigation	دادرسی مدنی
civil disturbances	اغتشاشات غیرنظامی
civil liability	مسئوولیت مدنی
civil liability	ضمان
civil injury	خسارت مدنی
civil defense	دفاع غیر نظامی
civil low	سیستم حقوقی رم باستان
civil aircraft	هواپیمای غیر نظامی
civil appropriation	اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil censorship	سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil injury	اضرار مدنی
civil code	قانون مدنی
civil death	محرومیت از حقوق مدنی
civil degradation	محرومیت از حقوق مدنی
civil disturbances	اغتشاشات داخلی
Keep a civil tongue in your head.	حرف دهنت رابفهم
civil military relations	روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
civil nuclear powers	کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
Civil Aviation Organization	سازمان هواپیمایی کشور
civil servant [British E]	کارمند دولت
civil court division	بخش دادگاه مدنی
civil military action	عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil procedure code	قانون ایین دادرسی مدنی
civil damage assessment	ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
civil defence service	خدمات کشوری
riot and civil commotion	اعتصاب و تظاهرات
civil nuclear powers	کشوردارای قدرت اتمی
civil engineering contractor	مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
civil engineering works	بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
law of civil procedure	ائین دادرسی مدنی
principle of civil litigation	ایین دادرسی مدنی
civil status office	دفتر سجل و احوال
civil military action	عملیات مردم یاری
principle of civil litigation	اصول محاکمات مدنی
civil reserve air fleet	گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
assistant chief of staff,g(civil affair	معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم