Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Dont stick your head out of the car window.
سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
Other Matches
head access window
شکاف مستطیل شکل درروکش دیسک لغزان
You neednt worry . Dont bother your head.
خیالت راحت باشد
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool).
خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )
Dont confuse the issue . Dont get it all mixed up .
شلوغش نکن
Dont worry. Cheer up. Dont fret so much.
غصه نخور
Dont spin such yarns . Dont tell lies.
دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .
نمی دانم کدام گوری رفته است
Dont kid yourself . dont delude yourself.
بیخود دلت را خوش نکن
You dont seem to be with it . You dont know the half of it .
تو کجای کاری
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
Is that so ?You dont say.
چه میگه ( جدا"اینطور است )
I dont know what became of him .
نمی دانم چه بسرش آمد
dont
بپایان رسانیدن
dont
کردن
dont
نمودن
Dont try to get out of it.
سعی نکن اززیرش دربروی
I dont exactly know.
درست نمی دانم
dont
طی کردن گذرانیدن
What is all this ? I dont get it .
نفهمیدم ( چی شد ) !
I dont know and I dont want to know .
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
Dont let on that you know.
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
We dont know what become of him.
نمی دانیم چه؟ بسر ؟ آمد
I dont know what is what.
نمی دانم چی به چیه
Is that so ? You dont say.
نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
Why dont you come off it!
چرا دست بردار نیستی !
Dont ever come here again.
دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار.
[اینجا نیا.]
You dont mean that ! you dont say !
نه با با ! ( جدی میگه ؟)
head to head polymer
بسپار سر به سر
Dont brag about doing this and that .
اینقدر نگه فلان وچنان ( بهمان ) می کنم
Why do you want to know ? dont be nosy.
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
If you dont mind my saying.
اگر از حرفم بدتان نیاید
Why dont you leave me alone?
از جان من چه می خواهی ؟
How come we dont see you more pften?
چطور دیگه زیاد تورانمی بینم ؟
I dont mean to intrude .
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
Dont confuse me.
حواسم را پرت نکن
I dont wish ( want ) to malign anyone .
میل ندارم بد کسی را بگویم
Dont listen to him .
به حرف اوگوش نکن ( نده )
So dont try to device yourself .
سعی نکن خودت را گول بزنی
If I dont forget .
اگر یادم بماند ( نرود)
We dont have it in stock .
این جنس موجود نیست ( نداریم )
Dont mention it . You are welcome.
اختیار دارید (درمقام تعارف )
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
Dont be sI'lly .
خودت را لوس نکن
Dont you dare tell anyone .
مبادا بکسی بگویی
dont care
بی تقاوت
dont mention it
چیزی نیست
dont mention it
اهمیت ندارد
dont you thouchit
مبادابه ان دست بزنید
please dont forget it
خواهش دارم فراموش نکنید
I dont smoke at all.
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
Am I not right?dont you agree with me ?
درست می گه یا نه ؟
if you dont object
اگر بدتان نمیاید
i dont want to be rushed
من نمیخواهم کار سرم بریزند
i dont meant it
مقصودی ندارم
if you dont object
اگر مانعی نیست
i dont meant it
جدی نگفتم
Dont get my back up.
نگذار آنرویم (روی سگه ) بالا بیاد
i dont care a d.
مرا هیچ پروایی نیست
I dont remember ( recall ) .
یادم نیست
Dont breathe a word!
هیچی نگه!
Dont be a fool(an ass)
خر نشو ( عاقل با ش)
Dont break that branch off.
آن شاخه رانشکن
dont care a rap
هیچ پروا نداشته باشید
dont care a rap
ذرهای باک نداشته باشید
Why dont you join our group. ?
چرا به جمع ما نمی آیی ؟
Dont count (bank)on me.
روی من حساب نکنید
The doctors dont think she wI'll live.
پزشکان امیدی به زنده ماندن اوندارند
I dont like such remarks one bit .
از این حرفها هیچ خوشم نمی آید
I dont have an earthly chance.
کمترین شانس راروی زمین ندارم
Dont stint the food .
سر غذااینقدر گه ابازی درنیاور
Dont rely on probabilities.
روی احتمالات متگی نباشید
I dont mind the cold .
از سرما ناراحت نمی شوم
Dont let yourself get into bad habits.
به چیز های بد خودت راعادت نده
I wI'll fall behind with everything if I dont try hard .
اگر تلاش نکنم از کار وزندگه با زمی مانم
I'll eat my hat if I dont do it .
اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
I am down and out . I dont know where my next meal is coming for .
برای نان شب معطل مانده ام
Dont provoke me to talk.
دهانم را باز مکن!
Dont make so much noise.
اینقدر سروصدانکن
Dont talk to all and sundry.
با این وآن صحبت نکن
i dont care a snap
مرا هیچ پروایی نیست
Dont meddle in my affairs .
درکارهای من فضولی نکن
i dont care a rush
مرا هیچ پروایی نیست
The husband and wife dont get on together.
زن وشوهر باهم نمی سازند
Dont spoil your appetite .
اشتهایم را خراب نکن ( کور نکن )
Dont stand on ceremony.
تشریفات را بگذار کنار ( راحت باش )
i dont care a pin
مرا پروایی نیست
i dont care a pin
هیچ بمن مربوط نیست
Dont sidetrack the issue.
خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
His bowels dont move.
شکمش کار نمی کند
These shoes dont fit me.
زنگ مدرسه خورده
Such things just dont interest me.
توی این خطها نیستم
Dont spoil the child .
بچه را خراب نکنید (لوس نکنید )
I am counting(relying) on you, dont let me down.
روی تو حساب می کنم نگذار آبرویم برود
Dont be late for work.
دیر سر کار نیایی (سر وقت بیایی )
I dont have time to go to the movies .
فرصت نمی کنم به سینما بروم
I dont believe a word of it ! A likely story ! Tell that to the marines!
تو گفتی ومنهم باور کردن !
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
Dont let the grass grow under your feet.
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
Shut up ! dont inter fere .
فضولی موقوف !
Forget it . dont give it a thought .
اصلا"فکرش راهم نکن
I dont have one toman let alone a thousand tomans .
هزار تومان که هیچه یک تومان هم ندارم
I dont feel like work today.
جویای حال ( احوال ) کسی شدن
Dont neglect writing to your mother .
ازنوشتن نامه بمادرت غافل نشو
We dont have qualified personnel in this company.
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
Whishes dont wash the dishes.
<proverb>
آرزوها و خیالات ظرفها را نمى شویند .
A thing you dont want is dear at any price.
<proverb>
چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
Dont count your chickens before they are hatched.
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
Dont swim on a full stomach .
روی شکم شنا نکن
Dont forget to wind up your watch .
یادت نرود ساعتت راکوک کنی
Vegetables dont agree (disagree)with me .
سبزیجات به من نمی سازد
I dont have the slightest(faintest)idea.
روحم خبردار نیست
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
window
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
window
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
window
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window
بیوه زن
window
مشابه 10682
window
ویترین دریچه
window
روزنه
window
پنجره
window
پنجره دار کردن
window
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
by the window
کنار پنجره
go out the window
<idiom>
اثرش از بین رفته
to go to the window
به
[سوی]
پنجره رفتن
They dont recognize your high-school diploma here.
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
I dont quite remembered to post (mail)your letter.
کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
Who cares ? I dont give ( care ) a damn !
ولش
Keep stI'll. Stay put . Dont move.
تکان نخورید (حرکت نکنید )
window panes
باران با صدا به پنجره می خورد
three panes window
پنجره سه لنگه
three panes window
پنجره سه چشمه
window dress
پشت ویترین گذاشتن
window dress
بنمایش گذاشتن
child window
پنجرهای در پنجره اصلی
window envelope
پاکت طلق دار ادرس نما
window shade
کرکره
window leaf
لنگه پنجره
window shade
پرده
window regulator
وسیله تنظیم پنجره
splitting a window
تقسیم بندی پنجره
text window
پنجره متن
stormproof window
پنجره ضد طوفان
storm window
پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
cant bay window
کج پنجره
inactive window
پنجره غیرفعال
lancet window
پنجره نوک تیز
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
pivoting window
پنجره گردان
pivoting window
پنجره محوری
pop up window
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
rear window
پنجره عقب
rose window
پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
sight window
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
skylight window
کتیبه
skylight window
خفنگ
split window
پنجره تقسیم بندی شده
case window
پنجره لولادار
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
window shop
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
window shopper
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
playing window
پنجرهنمایش
protective window
پنجرهحفافتی
pylon window
قسمتبازبرج
screen window
پوششپنجره
round window
روزنه گرد
oval window
روزنه بیضی
sliding window
پنجرهمتحرک
types of window
انواعپنجره
window awning
پنجرهچادر
window curtain
پردهپنجره
window tab
برچسبپنجره
window-shopping
نگاهکردناجناسبدونقصدخریدآنها
sash window
پنجره کشویی
panoramic window
پنجرهوسیع
observation window
پنجرهدیدهبانی
louvred window
پنجرهیروزنهدار
worksheet window
پنجره صفحه کاری
window-sill
هرهی پنجره
window-sill
لب پنجره
window-sill
تختهی زیر پنجره
window-sills
هرهی پنجره
window-sills
لب پنجره
compass window
شاه نشین نیم گرد
window-sills
تختهی زیر پنجره
access window
مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
basement window
پنجرهزیرزمین
continuous window
پنجره سراسری
casement window
پنجرهیلولایی
landing window
پنجرهفرود
dormer window
پنجره شیروانی
bay-window
شاه نشین
to stand at
[by]
the window
کنار پنجره ایستادن
lattic-window
پنجره مشبک
a seat by the window
یک صندلی کنار پنجره
The window is jammed.
پنجره گیر کرده است.
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
biforate window
پنجره دودر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com