English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
drafting راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
drafting [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
drafting machine خط کش طراحی
drafting machine ماشین نقشه کشی
universal drafting machine خط کش ناوبری
computer اکامپیوتر
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer ماشین الکترونیکی
computer حسابگر الکترونی
computer ماشین حساب کامپیوتر
computer شمارنده
computer رایانه
computer ماشین حساب
computer ماشین متفکر
computer کامپیوتر
control computer کامپیوتر کنترل
computer word کلمه کامپیوتری
computer vendor فروشنده کامپیوتر
computer utility خدمات کامپیوتری
computer utility سودمندی کامپیوتر
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
digital computer کامپیوتردیجیتال
computer user استفاده کننده کامپیوتر
stand alone computer کامپیوتر مستقل
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer کامپیوتر دیجیتالی
digital computer کامپیوتر عددی
digital computer کامپیوتر رقمی
desktop computer کامپیوتر رومیزی
digital computer کامپیوتر
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
computer time وقت کامپیوتر
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
computer programmer برنامه نویس کامپیوتر
computer program برنامه کامپیوتر
computer program برنامه کامپیوتری
computer specialist متخصص کامپیوتر
computer professional متخصص کامپیوتر
computer printout مطالبی که توسط کامپیوتر چاپ شده است
computer printout چاپ کامپیوتری
synchronous computer کامپیوترهمزمان
talking computer کامپیوتر سخنگو
target computer کامپیوتر هدف
computer readable آنچه قابل خواندن و فهم توسط کامپیوتر باشد
computer revolution تحول کامپیوتر
computer system سیستم کامپیوتری
computer store فروشگاه کامپیوتر
computer simulation شبیه سازی کامپیوتری
computer simulation کامپیوتری
computer simulation شبیه سازی
synchronous computer کامپیوتر همگام
computer security امنیت کامپیوتر
computer science علوم کامپیوتر
computer science علم کامپیوتر
computer salesman فروشنده کامپیوتر
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
duplex computer کامپیوتر مضاعف
one chip computer کامپیوتر یک تراشهای
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
pocket computer کامپیوتر جیبی
mainframe computer مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
portable computer کامپیوتر قابل حمل
programmed computer کامپیوتر برنامه ریزی شده
ruggedized computer کامپیوتر بادوام
parallel computer کامپیوتر موازی
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
nonesequential computer کامپیوتر غیر ترتیبی
one address computer کامپیوتریک ادرسه
one address computer کامپیوتر یک نشانی
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer کامپیوتر اداری
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer کامپیوتر مقصود
notebook computer یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer کامپیوتر کوچک قابل حمل
laptop computer کامپیوتر دستی یا کیفی
satellite computer کامپیوتر ماهوارهای
hybrid computer کامپیوترترکیبی
hybrid computer کامپیوتر دو رگه
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
slave computer کامپیوتر برده
guest computer کامپیوتر مهمان
source computer کامپیوتر منبع
four address computer کامپیوتر چهار نشانی
flight computer کامپیوتر پرواز
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
first generation computer کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
ibm computer کامپیوتر ای بی ام
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
second generation computer کامپیوتر نسل دوم
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
self adapting computer کامپیوتر خود وفق
serial computer کامپیوتر نوبتی
serial computer کامپیوتر سری
serial computer کامپیوترنوبتی
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
electronic computer کامپیوتر الکترونیکی
computer code کد کامپیوتر
computer art هنر کامپیوتر
computer architecture معماری کامپیوتر
computer architect معمار کامپیوتر
computer animation تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer assisted بکمک کامپیوتر
computer aided بکمک کامپیوتر
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
computer artist هنرمند کامپیوتر
There's a jinx on this computer. این رایانه جادو شده.
computer code رمز کامپیوتر
computer code رمز کامپیوتری
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits مدارهای کامپیوتری
a stand-alone computer یک رایانه مستقل
computer center مرکز کامپیوتر
computer camp اردوی کامپیوتر
computer based بر مبنای کامپیوتر
computer awarness دانش کامپیوتر
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
briefcase computer کامپیوتر چمدانی
analogue computer کامپیوتر انالوگ
analog computer کامپیوتر سنجشی
analog computer کامپیوترقیاسی
analog computer کامپیوتر انالوگ
analog computer کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer کامپیوتر تحلیلی
home computer کامپیوتر خانگی
personal computer کامپیوتر شخصی
host computer کامپیوتر میزبان
host computer کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
apple computer کامپیوتر اپل
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
board computer یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
two address computer کامپیوتربا دو نشانی
automatic computer کامپیوتر خودکار
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
host computer کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer oriented کامپیوتر گرا
computer letter حرف کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتر
computer language زبان کامپیوتری
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
virtual computer کامپیوتر مجازی
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
micro-computer خرد کامپیوتر
micro-computer ریزرایانه
computer industry صنعت کامپیوتر
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
computer literacy دانش کامپیوتر
computer logic منطق کامپیوتر
computer operator اپراتور کامپیوتر
transportable computer پس و پیش کردن
computer operation عملیات کامپیوتر
computer operation عملکرد کامپیوتری
computer on a chip کامپیوتر روی یک تراشه
two address computer کامپیوتر دو ادرسه
computer network شبکه کامپیوتری
computer music موسیقی کامپیوتری
computer museum موزه کامپیوتری
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
micro-computer ریزکامپیوتر
computer engineering مهندسی کامپیوتر
computer flicks فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer game بازی کامپیوتری
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer family خانواده کامپیوتر
computer engineer مهندس کامپیوتر
computer enclosure محفظه کامپیوتر
computer generations نسلهای کامپیوتر
computer graphicist گرافیست کامپیوتری
computer table میزکامپیوتر
computer crime جرم کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
computer design طراحی کامپیوتری
computer drawing ترسیم کامپیوتری
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
a comparison of the brain to a computer مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
personal computer (view from above) کامپیوترشخصی
society for computer simulation انجمن شبیه سازی کامپیوتر
computer control console panel control
society for computer medicine انجمن پزشکی کامپیوتر
to play computer games بازی های کامپیوتری کردن
to fall over [computer, programme, ...] [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com