English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Drop me just before you get to the turning. مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
Other Matches
Drop by drop . I n drops. قطره قطره
turning تراشکاری
turning away دوری واجتناب
turning away پرهیز
turning movement احاطه دورانی
turning moment گشتاورواژگونی
turning machine ماشین تراش
turning tool قلم تراش
turning tool ابزار تراشکاری
turning tool رنده
turning moment لنگر واژگونی
turning movement حرکت دورانی
turning tool کارد تراش
longitudinal turning تراشکاری طولی
turning wheel چرخهسفالگری
turning wall دیواربازگشت
turning judge داوربرگشت
turning handle دستهچرخشگر
fine turning میزان سازی دقیق
in the turning of a hand بیک چشم برهم زدن
wood turning خراطی
turning traffic ترافیک پیچ دار
turning effect اثر گردش
turning point مرحله قاطع نقطه تحول
turning point نقطه برگشت
turning points نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points نقطه چرخش
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
turning points نقطه برگشت
turning point نقطه لولای چرخش
turning point نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning point نقطه چرخش
turning points نقطه لولای چرخش
turning chisel قلم ماشین تراش
turning circle دایره چرخش ناو
turning chisel اسکنه ماشین تراش
turning circle دایره گردش
turning attachment تجهیزات تراشکاری
turning bolt کلون
automatic turning shop کارگاه تراشکاری
skew turning chisel مغار کج
polygonal turning machine ماشین تراش چند لبه
turning programming language زبان برنامه نویسی تورینگ
method for turning the steps روش دور دادن پلکان
cam turning attachment تجهیزات تراش بادامک
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
drop off دفاع بیرون از منطقه خود
To drop in on someone . به کسی سرزدن
to drop on سرزنش یاتنبیه کردن
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
drop in <idiom> دیدار کوتاه
drop by مختصرکردن
drop in سرزدن
drop in اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop off مردن
drop off بخواب رفتن
to let drop رهاکردن
to let drop ول کردن
to let drop انداختن
drop on سوزن دوراهی خط اهن
to drop in اتفاقا دیدنی کردن
to drop in سرزدن
the very last drop اخرین قطره
drop out افت
drop out حذف شدن
drop out حذف تصادفی
drop out از قلم افتادگی
drop in درج تصادفی
drop by دیدن
drop by بکسی سر زدن
drop ژیگ
drop بار
drop چکه سقوط
drop نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop افت سقوط
drop-out افت
drop-out ترک کننده
drop انداختن قطع مراوده
drop پشت سر گذاشتن حریف دو
drop جاگذاشتن حریف
drop قطره
drop چکه
drop نقل
drop اب نبات
drop افتادن چکیدن
drop رهاکردن
drop افت
drop سقوط
drop کم کردن
drop فرود
drop قطره سقوط کردن کم کنید
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop-out ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop جرعه کمی
drop [نوعی طاق]
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
ir drop افت ای ار
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
to drop someone off کسی را پیاده کرن
drop از قلم انداختن
drop behind عقب افتادن از
drop behind عقب ماندن
potential drop افت پتانسیل
peppermint drop قرص نعناع
hot drop saw اره گرم
one should not drop the pilot شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
syphon well drop ابشار با چاهک و لوله
ohmic drop افت اهمی
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
line drop افت خط
letter drop صندوق پست
potential drop افت ولتاژ
short drop دراپ کوتاه
school drop out افت تحصیلی
school drop out ترک تحصیل کرده
resistance drop افت ای ار
impedance drop ولتاژ اتصال کوتاه
pressure drop افت فشار
knee drop فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
resistance drop افت مقاومتی
leakage drop افت نشتی
paradrag drop سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
lemon drop اب نبات ترش
stepped drop شیبشکن پلکانی
the drop the veil توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil روی خودراپوشیدن
drop by the wayside <idiom> قبل از اتمام کار ،ویران شدن
Drop dead <idiom> کم کردن مزاحمت
drop in the bucket <idiom> مقداری جزئی
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
a drop in the ocean <idiom> قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
Let's drop the subject. از این موضوع صرف نظر کنیم .
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
drop-ornament تزئینات آویزان
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
ear-drop گوشواره
ear-drop گل آویز
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
drop (someone) a line <idiom> چند خط(برای کسی)نوشتن
drop a hint <idiom> فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
vertical drop ابشار قائم
voltage drop افت ولت
voltage drop افت ولتاژ
voltage drop افت فشار الکتریکی
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
crystal drop اشککریستالی
drop earrings گوشوارهآویز
drop-leaf لایهلولاییمیز
Drop me a line . برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
To drop a brick . <idiom> دسته گل به آب دادن [افتضاح کردن]
I just cant drop my work and go . نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
at the drop of a hat <idiom> بدون هیچ گونه معطلی
drop of potential افت پتانسیل
drop point نقطه پرش
drop pass پاس بعقت
drop out type دخشههای متضاد
drop back افتادن
drop mohawk چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop message لولههای خبر
drop master سرپرست پرش
drop master مدیر پرش
drop manhole دهانه ریزش
drop point نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
drop point نقطه چکه
drop point چکه
drop annunciator زنگ احضار
drop shadow سایه برجسته
drop selector سلکتور سقوطی
drop scene پرده اخرداستان زندگی
drop scene پرده جلوصحنه نمایش
drop press پتک خودکار اهنگری
drop arch قوس شاه عباسی
drop point قطران
drop point قطره
drop letter نامه پست شهری
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
drop kick شوت سرضرب
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop froge اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop cap حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
drop curtain پرده جلو صحنه
drop forging اهنگری سقوطی
drip drop چک چک
drop forger اهنگر
drop forge منگنه زدن
drop forge سکه زدن
drop hammer پتک خودکار اهنگری
drop cable بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
drop hammer چکش سقوط ازاد
drop keel centre-plate :syn
drop keel تیغه میانی
drop inlet دریچه ریزش
drop in temperature کاهش دما
drop back جاافتادن
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
drop ball دراپ بال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com