Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English
Persian
Due to the review security procedures were modified .
به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
Other Matches
modified
اصلاح شده
modified
تعدیل شده
modified milk
شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
modified frequency modulation
که بیت داده را طبق وضعیت بیت قبلی کدگذاری میکند. MFM از FM کاراتر است ولی از کدگذاری RLL کاراتر نیست
modified frequency modulation
روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
modified frequency modulation recording
ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
proctor modified compaction test
ازمایش تراکم اصلاح شده
procedures
طرق عمل طرز عمل
procedures
تشریفات
procedures
شیوه ها
procedures
روش کار
procedures
روشها
procedures
طرق استفاده
the disturbing prospect of genetically modified babies
چشم انداز تشویش برانگیز نوزادان تغییریافته ژنتیکی
recovery procedures
روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
recovery procedures
روشهای بازیابی
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
What are the collection procedures for ...?
روند جمع آوری برای ... چه
[جور]
است ؟
stochatic procedures
رویههای اتفاقی
access procedures
روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
recovery procedures
روشهای اخراجات
standing operating procedures
روش جاری عملیاتی
error recovery procedures
رویههای ترمیم خطا
standing operating procedures
روش جاری مخابرات
review
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
بازدید انتقاد کردن
review
انتقاد کردن
review
مقالات انتقادی نوشتن
review
بازبین
review
دوره کردن
review
بررسی
review
تجدید نظر دوره کردن
review
تجدید نظرکردن
review
تجدید
review
3 parade
review
بازدیدکردن
review
بررسی کردن مرور
review
مرور
review
رژه نشریه
review
مجله
review
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
review
مرورکردن
review
بازدید
review
سان دیدن
review
تجدید نظر
formal review
سان رسمی
review order
لباس وتحملات سان
review order
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
book review
انتقاد از کتاب
to pass in review
سان دیدن
court of review
دادگاه تجدید نظر
formal review
بررسی رسمی
book review
مقاله درباره کتاب
olympic review
نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
pass in review
رژه رفتن
pass in review
دفیله رفتن فرمان به رژه
market review
بررسی بازار
judicial review
تجدید نظر قضائی
it is not subject to review
دران روا نیست
it is not subject to review
تجدید نظر
post implementation review
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
informal design review
مرور غیررسمی طرح
To review the past in ones minds eye .
گذشته را از نظر گذراندن
program evaluation review technique (per
روش ارزیابی و بررسی برنامه
i will be security for him
من ضامن او میشوم
in security for
یعنوان وثیقه درمقابل
security
وجه الضمان
security
تامین
value as security
ارزش تضمین
security
تامین مصونیت
security
گرو سهام قرضه دولتی
security
امان
security
ایمنی
security
مشخصات کاربران مجاز
security
پیش از دستیابی
security
امنیت
security
وثیقه
security
اطمینان
security
گرو تضمین
security
ضامن
security
حفافت
security
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security
اسایش خاطر
security
کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
security
محافظت شده یا رمزدار
security
خدمتکاران گروه امنیتی
security
اداره امنیت
security
مصونیت تضمین
security force
نیروی تامینی
security for costs
تامین هزینه دعوی
security countermeasures
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
security countermeasures
اقدامات تامینی
security for cost
تامین هزینه دادرسی
security countermeasures
پیشگیریهای حفافتی
security files
فایلهای حفافتی
security glass
شیشه ایمنی
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
security program
برنامه حفافتی
security camera
دوربین نظارت
security camera
دوربین امنیتی
security measures
اقدامات تامینیه
security market
بازار اوراق بهادار
security glass
شیشه نشکن
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
security council
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
signal security
تامین مخابراتی
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
security force
خدمتکاران گروه امنیتی
security service
خدمتکاران گروه امنیتی
security force
اداره امنیت
security reasons
دلایل امنیتی
for security reasons
به خاطر دلایل امنیتی
security service
اداره امنیت
security blanket
<idiom>
استفاده از چیزی برای راحتی
security camera
دوربین مدار بسته
security risk
ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
software security
امنیت نرم افزاری
system security
حفافت سیستم
security incident
حادثه امنیتی
to give security
ضامن دادن
to give security
وثیقه دادن
transmission security
تامین ارسال پیام
transmission security
تامین ارسال
transmission security
تامین مخابره
security check
چکامنیتی
security trigger
دستهامنیت
social security
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
elevation of security
زیاد کردن تامین
elevation of security
بالا بردن حاشیه امنیت
emanitions security
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
emotional security
ایمنی هیجانی
environmental security
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
external security
امنیت خارجی
give security for
تامین کردن
give security for
تامین دادن ضامن دادن
internal security
تامین داخلی
internal security
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal security
امنیت داخلی
job security
امنیت شغلی
local security
تامین محلی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
data security
امنیت داده ها
social security
تامین اجتماعی
area security
تامین منطقه
area security
تامین منطقه عملیات
cash security
وثیقه نقدی
cash security
وجه الضمان نقدی
chemical security
تامین شیمیایی
chemical security
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
collective security
تامین دسته جمعی
collective security
تامین اجتماعی
communication security
تامین مخابراتی
communication security
برقراری تامین مخابراتی
computer security
امنیت کامپیوتر
national security
امنیت ملی
security cognizance
هشیاری امنیتی
security clearance
داشتن صلاحیت خدمتی
physical security
امنیت فیزیکی
pledge of security
امان
security clearance
برگ عدم سوء پیشینه
security assistance
کمکهای امنیتی
redeem a security
وثیقهای را فک کردن
security clearance
تاییدصلاحیت
security clearance
تایید صلاحیت کردن
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
security cognizance
شناخت ازنظر صلاحیت
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
security council
شورای حفافتی یکان
security council
شورای امنیت
security controls
کنترلهای حفافتی
physical security
حفافت تاسیسات
physical security
تامین تاسیسات
security against faults in tille
ضمان درک
rear area security
تامین منطقه عقب
to have social security coverage
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be covered by social security
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
maximum security prison
زندان فوق امنیتی
reserved for security purposes
تامینی
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
pacific security pact
پیمان امنیت پاسفیک
pacific security pact
Anzus
social security wealth
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security system
نظام تامین اجتماعی
social security program
برنامه تامین اجتماعی
social security organization
سازمان تامین اجتماعی
social security tax
مالیات سیستم تامین اجتماعی
An important security authourity .
یک مقام مهم امنیتی
social security benefits
منافع تامین اجتماعی
social security act
قانون تامین اجتماعی
social security contributions
پرداختی بابت تامین اجتماعی
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
social security payroll tax
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
Department of Homeland Security
[DHS]
وزارتخانه امنیت کشور
to be insured under the social security scheme
[system]
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com