Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (7 milliseconds)
English
Persian
Football pool
[British English]
قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
Other Matches
football
توپ فوتبال آمریکایی
[توپ بیضوی]
football
توپ فوتبال
football
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
football
بازی فوتبال
football pools
استخر
football boot
کفشفوتبالی
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
six man football
فوتبال دو تیم 6 نفره
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
association football
اتحادیه فوتبال
he is a novice in football
در بازی فوتبال تازه کار است
flag football
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
canadian football
فوتبال کانادایی
to play football
فوتبال بازی کردن
football cleats
کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
football game
بازی فوتبال
I am stiff with football.
بعد از بازی فوتبال بدنم چوب شده ( خشک شده )
football hooligan
خرابگر پر سر و صدای فوتبال
American football
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
I have lost my interest in football .
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
american football player
بازیکنفوتبالآمریکایی
The football field must be marked out.
زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
scrimmage in Canadian football
بازیتمرینیفوتبالدرکانادا
Playing football is not my idea of fun .
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
football fan
[American English]
طرفدار فوتبال آمریکایی
football fan
[British English]
طرفدار فوتبال
football club
[British Englisch]
باشگاه فوتبال
These football players are the pick of the bunch .
این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
playing field for Canadian football
زمینبازیفوتبالکانادایی
playing field for American football
زمینبازیفوتبالامریکایی
The football players are warming up before the game ( match) .
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
pool
شریک شدن باهم اتحادکردن
pool
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool
تصحیلات اشتراکی
pool
منبع
pool
مخزن
pool
چاله اب
pool
سوراخ کردن
pool
نقب زدن
pool
پارک موتوری
pool
تعمیرگاه
pool
قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pool
دسته زبده وکارازموده
pool
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
استخر
pool
دوره
pool
ابگیر
pool
حوض
pool
برکه چاله اب
pool
کولاب
pool
ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool
ائتلاف
condensation pool
استخرانقباض
swimming pool
حمام
[با استخر]
swimming pool
گرمابه
[با استخر]
storage pool
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
rock pool
استخرکوچک
paddling pool
استخرمصنوعیکوچکمخصوصبچهها
bottom of the pool
تهاستخر
wading pool
استخر کودکان
pool ball
هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
boat pool
حوضچه قایق
motor pool
پارک موتوری
motor pool
خودروگاه
motor pool
گاراژ
motor pool
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
pool tube
لامپ مایع
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
gold pool
صندوق مشترک طلا
pool cathode
کاتد مایع
pool equipment
وسایل پارک موتوری
pool equipment
وسایل تعمیرگاه
swimming pool
استخر شنا
resting pool
حوضچه ارامش
pool tool
حفاری با میله توپر
pool tool
میله زنی
pool rectifier
لامپ مایع
pool rectifier
یکسوکننده مایعی
olympic size pool
اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
bumper pool billiard
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
To pool resources to gether .
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
grid pool tube
لامپ مایع شبکه دار
straight pool billiard
بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
indoor swimming pool
استخر سر پوشیده
mercury pool cathode
کاتد جیوهای
mercury pool tube
لامپ مایع
pool cathode tube
لامپ مایع
physical motor pool
پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
mobile equipment pool
بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
How deep is the swimming pool ?
گودی این استخر چقدر است ؟
normal pool level
تراز بهنجار مخزن
consolidated motor pool
خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
All members are entitled to use the swimming pool.
همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com