Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
photographic
وابسته به عکاسی
photographic
عکسی
photographic fixing
ثبوت عکاسی
photographic strip
نوار عکاسی
photographic accessories
لوازم عکاسی
photographic strip
باند عکاسی
photographic scale
مقیاس عکاسی
photographic chamber
اتاقکعکاسی
photographic chemistry
شیمی عکاسی
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
photographic dosimetry
روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
experts
ویژه گر
experts
نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts
شخصی که درباره موضوعی بسیار می داند
experts
ویژه کار
experts
اهل خبره
experts
کارشناس
experts
متخصص
experts
خبره
experts
تیرانداز ممتاز
experts
ماهر
experts
متخصص کارشناس
award of experts
نظر کارشناسان
experts opinion
رای کارشتاس
group
حزب
group
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
گروه رزمی
group
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group
جمع کردن چندین وسیله با هم
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group
جمع اوری چندین چیز با هم
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
دسته دسته کردن
group
جمعیت گروه بندی کردن
group
انجمن
group
گروه
group
دسته بندی کردن
group
شیعه
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
ناوگروه
group
جمع شدن
t group
گروه حساسیت اموزی
we group
گروه خودی
in group
گروه خودی
out group
برون گروه
group
دسته
t group
گروه T
user group
گروه کاربران
gas group
گروه گاز
functional group
گروه عاملی
formal group
گروه رسمی
finite group
گروه متناهی
[ریاضی]
user group
گروه استفاده کننده
cyclic group
گروه دوری
[ریاضی]
sporadic group
گروه نامنظم
[ریاضی]
group acceptance
پذیرش گروهی
group analysis
تحلیل گروه
group dynamics
پویش گروهی
commutative group
گروه جابجاپذیر
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group drive
محرکه گروهی
group discussion
بحث گروهی
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group contagion
سرایت گروهی
group consciousness
اگاهی گروهی
group casting
ریخته گری گروهی
group casting
ریخته گری
group captain
سرهنگ هوایی
group atmosphere
جو گروهی
control group
گروه گواه
ginger group
افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group
گروه قیدی
group test
ازمون گروهی
experimental group
گروه ازمایشی
encounter group
گروه رویارویی
end group
گروه انتهایی
feeding group
قسمت خوراک دهنده
feeding group
گروه تغذیه کننده
entering group
گروه وارد شونده
entry group
واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry group
گروه واجد شرایط
group practice
گروهپزشکی
interest group
علایقگروهی
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
splinter group
گروهجداییطلب
hydrogxyl group
گروه هیدروکسیل
dead group
زاویه بیروح
dead group
زمین بیروح
deactivating group
گروه کم کننده فعالیت
detail group
قسمت بیگاری
detail group
دسته ماموربیگاری
diastereotopic group
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
noun group
گروهکلمات
within group variance
پراکنش درون گروهی
group factors
عاملهای گروهی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
reference group
گروه مرجع
repeating group
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
salvage group
گروه بازیابی وسایل
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
selected group
گروه گزیده
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group
گروه جانبی
spelling group
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
standardization group
گروه معیاریابی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
substituent group
گروه استخلافی
symmetry group
گروه تقارن
product group
کالاهی مشابه
primary group
گروه نخستین
leaving group
گروه ترک کننده
local group
گروه محلی
marginal group
گروه حاشیهای
membership group
گروه عضویت
minority group
گروه اقلیت
natural group
گروه طبیعی
norm group
گروه هنجار
open group
گروه باز
phosphoryl group
گروه فسفریل
pile group
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
point group
گروه نقطهای
infinite group
گروه نامتناهی
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
task group
ناو گروه مامور اجرای عملیات
group of targets
گروه هدفها
group of targets
گروه اماجها
group norms
هنجارهای گروهی
group membership
عضویت گروهی
group mark
علامت گروه
group mark
نشان گروه
group interview
مصاحبه گروهی
group index
اندیس گروه
group index
شاخص گروه
group identification
همانند سازی گروهی
group pressure
فشار گروهی
group printing
چاپ گروهی
task group
گروه ماموریت زمینی
thiocarbonyl group
گروه تیوکربونیل
group velocity
سرعت گروهی
group theory
نظریه گروهها
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
group teaming
ریخته گری گروهی
group theory
نظریه گروهی
group structure
ساخت گروهی
group separator
جداساز گروه
group selector
سلکتور گروهی
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group frequency
بسامد گروهی
attack group
گروه تک
battle group
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
battle group
گروه نبرد
beach group
گروه خدمات ساحلی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
acidic group
گروه اسیدی
between group variance
پراکنش میان گروهی
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
bridged group
گروه پل شده
acidic group
گروه اسید
bridging group
گروه پل شده
management group
ائتلاف چند شرکت
management group
ائتلاف تجاری
aiming group
عوامل مثلث گیری
aiming group
دستگاه مثلث گیری
army group
گروه ارتش
armor group
گروه زره تانک
armor group
گروه زرهی
attack group
گروه تک به ساحل
artillery group
گروه توپخانه
amino group
گروه امینی
alkyl group
گروه الکیلی
alkyl group
گروه الکیل
air group
گروه هوایی یک ناو
air group
گروه هوایی
pressure group
گروه فشار
extra-group
ناهمراه گروه
[پرنده شناسی]
acid group
گروه اسیدی
command group
گروه فرماندهی
coacting group
گروه همکار
closed group
گروه بسته
blood group
گروه خونی
age group
گروه سنی
carboxylic group
کروه کربوکسیلی
age group
گروه سالخور
carbonyl group
گروه کربونیل
blood group
تعیین کردن
abelian group
گروه ابلی
group therapy
گروه درمانی
Group theory
نظریه گروه ها
[ریاضی]
peer group
گروه همسالان
criterion group
گروه ملاک
acid group
گروه اسید
blood group
گروه خون
local group of galaxies
کهکشانهای گروه محلی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
sensitivity training group
گروه حساسیت اموزی
antisubmarine carrier group
ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com