English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
Other Matches
declare افهار داشتن
Do you have nothing to declare? آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
Do you have nothing to declare? آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
to declare off کناره کردن از
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
declare شناساندن
declare افهار کردن گفتن
declare پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declare off قطع معامله کردن
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
declare معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
to declare off قطع معامله کردن با
Hereby I declare ... بدین وسیله اعلان می کنم که...
declare اعلان کردن
to declare [customs] گمرک دادن [گمرک]
to declare something well-founded چیزی را مستدل اعلان کردن
declare martial اعلان حکومت نظامی
to declare oneself قصد خودرا افهار کردن
declare martial اعلان حالت زمان جنگ
to declare a divident سود سهام را اعلان کردن
to declare oneself bankrupt خود را ورشکست اعلان کردن
to declare something solemnly [publicly] چیزی را رسما [علنا ] اعلان کردن
to declare war upon a nation اعلان جنگ به ملتی دادن
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
available goods کالاهای موجود
goods کالاها
goods اجناس
goods جنس
goods امتعه
goods کالا
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer's goods کالاهای مولد
producer's goods مواد تولیدی
producer goods کالاهای تولیدی
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
prohibited goods کالاهای ممنوعه
smuggled goods کالای قاچاق
secondhand goods کالاهای دست دوم
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
public goods کالاهای عمومی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای منع شده
prohibited goods اشیاء ممنوع
perishable goods perishables
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
knit goods کش بافت
knit goods کالای کش بافت
lien on goods حق حبس کالا
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
merit goods کالاهای مطلوب
merit goods کالاهای ایده ال
mixed goods کالاهای مختلط
narrow goods کاذی باریک
narrow goods نوار قیطان
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
on receipt of the goods بوصول کالا
nondurable goods کالاهای بی دوام
on receipt of the goods برسیدن کالا
order for goods سفارش کالا
overdue goods کالاهای تحویل نشده
inwards goods کالاهای وارداتی
soft goods کالاهای بی دوام
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
transport of goods رفت و آمد بار
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
valuable goods اشیاء بهادار
valuable goods اشیاء باارزش
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
white goods پارچه سفید نخی
white goods حوله سفید ملافه
yard goods اجناس ذرعی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
goods wagon واگنحملکالا
manufactured goods کالایکارخانهساز
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
soft goods کالاهای مصرف شدنی
spot goods کالاهای موجود
spot goods کالاهای اماده تحویل
staple goods کالای بسیار ضروری
stolen goods اموال مسروقه
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
Contraband goods. کالای قا چاق
transport of goods حمل و نقل بار
stolen goods مال مسروقه
stolen goods کالای مسروقه
substitute goods کالاهای جانشین
supporting goods کالاهای حمایتی
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
substandard goods اجناس بنجل
durable goods کالاهای بادوام
competitive goods کالاهای مورد رقابت
common goods کالای مورد نیاز عموم
collective goods پارک و غیره
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
checking of goods بررسی امتعه
carriage of goods حمل و نقل کالا
complementary goods کالاهای مکمل
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods قماشهای زنانه
discount of goods تخفیف روی کالا
d. in second hand goods دست فروش
d. in second hand goods سمسار
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
capital goods دارایی ثابت
consumer goods کالاهای مصرفی
consumer goods اشیاء مصرفی
luxury goods کالاهای تجملی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
dry goods خشکبار
goods trains قطار حمل کالا
goods trains قطار باربری
goods train قطار حمل کالا
goods train قطار باربری
consumer goods کالای مصرفی
acceptance of goods قبول کردن کالا
capital goods کالاهای سرمایهای
business goods کالای تولیدی
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
attractive goods کالاهای جذاب
appropriation of goods ضبط مال التجاره
acceptance of goods پذیرفتن کالا
dry goods اجناس خشک
goods on consignment کالاهای امانی
heavy goods محصول صنایع سنگین
heavy goods ماشین الات سنگین
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
goods and services کالاها و خدمات
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
heavy goods کالاهای سنگین
hazardous goods امتعه خطرناک
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
handling of goods جابجایی کالا
goods receiving کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای دریافتی
handling of goods جابجایی امتعه
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
hard goods اجسام سخت
hazardous goods کالاهای خطرناک
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods afloat کالای در راه
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
investment goods کالاهای سرمایهای
finished goods کالاهای ساخته شده
intermediate goods کالاهای واسطه
final goods کالا برای مصرف نهائی
finished goods کالاهای اماده فروش
final goods کالای نهائی
fate of goods وضعیت کالا
intermediate goods کالاهای واسطهای
goods inwards کالاهای دریافتی
fancy goods کالاهای تجملی
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
goods received note برگه دریافت کالا
handing stolen goods اخفاء مال مسروقه
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
labor intensive goods کالاهای کاربر
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
man made goods کالاهای ساخت بشر
mass production of goods تولید انبوه کالا
mass production of goods تولید توده وار کالا
goods of perishable nature اموال سریع الفساد
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
receiver of stolen goods مال خر
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com