English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
Green architecture معماری سبز
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Other Matches
architecture هنر معماری
architecture ساختار
architecture حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture سبک معماری مهرازی
architecture معماری
environment architecture معماری محوطه
earth architecture معماری خشتی
ecological architecture معماری بوم شناختی
Egyptian architecture معماری مصری
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Elizabethan architecture معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
Ersatz architecture [معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Ethiopian architecture معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
Estruscan architecture معماری اتروسکی
Experimental architecture معماری تجربی
Fantastic architecture معماری غیر عادی
egyptian architecture معماری مصری
Greek architecture معماری یونانی
Georgian architecture معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
figurative architecture معماری مشجر
environment architecture معماری محیط
Dravidian architecture [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
defensive architecture معماری نظامی
monumental architecture معماری با عظمت
landscape architecture معماری طبیعت
style of architecture سبک معماری
interior architecture معماری داخلی
landscape architecture معماری ارایش زمین
action architecture [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
open architecture معماری باز
Analogical architecture [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
Assyrian architecture معماری آشوری
Aztec architecture معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
Babylonian architecture معماری بابلی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
Conceptual architecture معماری ادراکی
contextual architecture معماری بافت گرایی
Coptic architecture معماری مسیحیان مصر
Cretan architecture معماری کرتی
network architecture معماری شبکه
display architecture معماری نمایشی
interion architecture معماری داخلی
Islamic architecture معماری اسلامی
achaemenid architecture معماری هخامنشی
architecture proper معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
landscape architecture معماری محوطه سازی
Kinetic architecture معماری جنبشی
Jesuit architecture معماری مجزایی
Jacobean architecture سبک جاکوبی
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
baroque architecture سبک معماری باروک
computer architecture معماری کامپیوتر
Hard architecture [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
buddhist architecture سبک معماری بودائی
byzantine architecture سبک معماری بیزانسی
chinese architecture معماری چینی
Early Christian architecture سبک معماری دوران مسیحیت
anglo-saxon architecture [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
systems application architecture معماری کاربردی سیستم ها
Micro Channel Architecture تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
onion skin architecture طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
Micro Channel Architecture - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
late-Modern architecture [معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
earth-work architecture معماری خشتی
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
CD ROM Extended Architecture فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green PC رایانه سبز
green <idiom>
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green معتدل
green سبزیجات
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green بی تجربه
green سبز کردن
green سبزه چمن
green ترو تازه نارس
green تازه
green خرم
green سبز
green رنگ سبز
green سبزشدن
green beans لوبیا سبز
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
green walnut گردویتازه
Green Berets سبز کلاهان
green card کارت سبز
to turn green سبز رنگ شدن
sea green رنگ سبز مایل بابی
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
village green میدان دهکده
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
pea green سبز نخودی
pea green زرد مایل بسبز
pace of the green سرعت گوی
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green salad سالادسبز
Light green. رنگ سبز روشن
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
Green Paper برگهنظرخواهی
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
deep green رنگ سبز تند و تیره
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green meat گیاه خوراکی
green dragon لوف کبیر
green dragon فیل گوش
green dragon ارن
green crop علیق سبز
green crop علف تازه
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete بتن تر
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
green dragon درافیون
green eye حسد
green meat سبزی
green meat گوشت کهنه
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green jaundice یرقان سبز
green jaundice سبزی
green house گرمخانه
green house گلخانه
green gun لوله پرتاب سبز
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed حسود
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone نیزه ماهی
almond green رنگ مغز پستهای
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green سبز نخودی
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
green revolution انقلاب سبز
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
bromocresol green سبز برموکرزول
dark green سبزسیر
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bean لوبیای سبز
green alga جلبک سبز
grass green رنگ سبز چمنی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green سبز زیتونی
emerald green سبززمردی
emerald green زمردین
emerald green زمردی
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
green light چراغ سمت راست
green mold کفک سبز
green wood چوب تر
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand ماسه تر
green vitriol زاج سبز
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
in the green tree بخت سبز
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable سبزی خوراکی
in the green tree خوشبخت
in the green tree سرسبز
green peak دارکوب سبز
jade green رنک سبزمایل به ابی
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
long green اسکناس پشت سبز
long green دلار کاغذی پشت سبز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com