Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
Half – length ( full – length) portrait .
عکس نیم قد ( تمام قد )
Other Matches
half length
نصف درازا
half length
نیم پیکر
half length
تصویر نیم تنه مجسمه نیم تنه
at full length
مفصلا`
full length
نماینده تمام قدانسان
full length
قدی
full length
تمام قد
at full length
بتفصیل
full-length
تمام قد
at full length
دراز کشیده
half length illusion
خطای ادراکی میانی
To fall flat ( at full length) .
نقش بر زمین شدن
at length
مفصلا`
length
مدت
length
درجه
length
قد
whole length
تمام قد
length
طول
length
درازا
overall length
طول کلی
length overall
طول ساختمان
length overall
طول کلی
length
خط با طول جر حرف دارد
length
کل تعداد حروف در فیلدهای مختلف در رکورد ذخیره شده
length
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
length
طول چیزی تعداد داده ها در یک متغیر یا لیست
at length
بالاخره
at length
بدرازا سرانجام
length
تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند.
length
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
length
طول بدن اسب
length
فاصله
length
بعد
length
مسافت
length
تعداد حروف یا بایتها در یک فایل ذخیره شده
length
تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
length
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
at length
بتفضیل
length
شماره بیتها که یک ثبات را می سازند
zero length launching
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
floor length
رسیده بکف
floor length
اندازه کف
floor length
هم کف
flange length
طول لبه
fixed length
با درازای ثابت
file length
درازای پرونده
field length
درازای میدان
f. distance or length
فاصله کانونی
focal length
طول کانونی
shoulder-length
مویبلند
focal length
فاصله کانونی
in the length of time
<adv.>
در طول زمان
to keep at arms length
<idiom>
رو ندادن
braking length
طول پارگی نخ
[طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
focal length
فاصله کانونی دوربین یاعدسی
arm's length
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
executive length course
زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
excess length
طول افزوده شده
bearing length
طول یاطاقان
attenuation length
طول تضعیف
edge length
درازای لبه
[ریاضی]
arc length
طول کمان
[ریاضی]
at arm's length
در بازورس
at arm's length
در دسترس
block length
درازای کنده
excess length
طول اضافی
double length
طول مضاعف
double length
با طول مضاعف
cut to length
طولی بریدن
cut to length
بصورت طولی بریدن
coherence length
طول همدوسی
bond length
طول پیوند
block length
طول کندهای طول بلاک
block length
درازای بلوک طول بلوک
arm's length
معاملات ازاد
word length
درازای کلمه
record length
طول رکورد
length of time
مدت
length of dam
طول سد
length of column
طول ستون
length of buttress
درازای پشتبند
length contraction
انقباض طول
joint length
طول اتصال
it is of variable length
طول ان تغییر میکند
it is of variable length
درازای ان متغیر
instruction length
طول دستورالعمل
length dimension
بعد
length of time
طول زمان
to measure one'd length
دمر خوابیدن
to keep at arms length
اشنائی نکردن با
register length
درازای ثبات
string length
طول رشته
record length
درازای مدرک
pulse length
درازای تپش
to keep at arms length
دوری کردن از
nominal length
طول نامی
multiple length
با درازی چندگانه
line length
طول خط
line length
طول سطر
to measure one'd length
رو بزمین خوابیدن
word length
طول کلمه
gage length
طول قطعه مورد ازمایش
grip length
طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
wave length
طول موج
variable length
با درازای متغییر
knee-length sock
جورابساقبلند
matinee-length necklace
میلهجفت
opera-length necklace
گردنبندبلند
stitch length regulator
منظمکنندهاندازهدوخت
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
The length and width of a room
طول و عرض اطاق
wrist-length glove
دستکشمچ
supplier at arm's length
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
variable word length
طول کلمه متغیر
fixed word length
کلمه با طول ثابت
fixed length record
رکورد باطول ثابت
fixed length record
رکورد با درازای ثابت
variable length record
رکورد با طول متغیر
inductance per unit length
اندوکتیویته در واحد طول
I'll speak at length on this subject.
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
variable length record
مدرک با طول متغیر
on an arm's length basis
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
effective length of strut
ارتفاع کمانش
length measuring instrument
دستگاه اندازه گیری طول
de broglie wave length
طول موج دوبروی
variable length records
رکوردهای با طول متغیر
variable instruction length
دستورالعمل با طول متغیر
effective length of strut
بلندی کمانش
variable word length computer
کامپیوتر با طول متغیر کلمه
run length limited encoding
روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
fixed word length computer
کامپیوتر با طول کلمه ثابت
run length limited recording
ثبت محدود طول اجرا
mid-calf length sock
جورابسهربع
variable length character encoding
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
portrait
تصویر کردن
portrait
عکس یاتصویر صورت
portrait
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
self-portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
self portrait
تصویری که نقاش از خودبکشد
portrait
نقاشی
portrait
تصویر
half way
نیمه راه
half
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
half
ارسال داده در یک جهت در واحد زمان روی کانال یک سویه
half
یکی از دو بخش معادل
half and half
بالمناصفه
half and half
نصفانصف
half a d.
شش تا
half
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
half
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
half and half
نوعی ابجو انگلیسی
half a d.
نیم دو جین
first half
نیمه نخست
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
half
کارتن با طول نصفه
half way
واقع در نیمه راه
right half
نیمهراست
to go off half
بی گدارباب زدن
to go off half
بی اندیشه سخن گفتن وزیاددیدن
ones better half
زن
half
سو
i thank you be half of
از طرف ... تشکر می کنم
half
طرف
half
نیمه نخست
half
بطور ناقص
half
نیمی
half
نیم
half
شریک ناقص
one half of
نیمی از
one half of
یک نصف
half
نصف
second half
نیمه دوم
half
نصفه
half
مودمی که در هر لحظه در یک حالت کار میکند.
outside half
هافبک کناری
half in half out
دو پشتک به عقب با نیم وارو
one's better half
زن بطور کنایه
one is half of two
یکی نیمی است از دو
full up
پر- مملو - لبریز
full
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
full
فول اکنده
to the full
به منتهادرجه
in full
تمام وکمال
full and down
ناو پر بار و سنگین
in full
کاملا
full well
بسیارخوب
full well
خوب خوب
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
to the full
کاملا
full and by
پرونیمهپر
full
پر لبریز
full
کد فایل در آن ذخیره شده است
full
تمام قدرت
full
سیری
full
پرکردن پرشدن
full
پر
full
ارسال داده روی کانال در دو جهت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com