Dictiornary-Farsi | He lays claim to learning. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 149 (7 milliseconds)

English	Persian
He lays claim to learning.	ادعای علم وفضل می کند


Other Matches

lays	گذاشتن
lays	وضع کردن مالیات
lays	وضع کردن
lays	خواب طناب
lays	کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
lays	روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
lays	نشانه رفتن قرار دادن
lays	خواباندن
lays	دفن کردن
lays	گذاردن
lays	تخم گذاردن داستان منظوم
lays	اهنگ ملودی الحان
lays	: غیر متخصص ناویژه کار
lays	خارج از سلک روحانیت
lays	غیر روحانی
lays	غیر حرفهای عامی
lays	روانه کردن
lays	کشیدن اماده شدن راه
lays	کار گذاشتن
lays	مطرح کردن
lays	نصب کردن طرح کردن
lays	قرار دادن
lays	قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
dispersal lays	محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
Water lays the dust.	آب گرد وخاک رامی خواباند
non claim	فروگذاری از اقامه دعوادرمدت قانونی
re claim	مجددا ادعا کردن
having a just claim	ذیحق
re claim	تقاضای مجدد
cause of claim	منشاء دعوی
claim	مطالبه کردن
claim	ادعا
claim	طلب ادعای خسارت کردن
claim	دعوی
claim	مطالبه
claim	ادعاکردن
claim	دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claim	درخواست
claim	قرارداد رسمی خرید اسب
claim	خواسته
claim	دادخواست
claim	طلب
claim	مدعی به مطالبات ادعا کردن
self learning	خود فراگیر
whole learning	یادگیری سرتاسری
learning	یادگیری
learning	فضل وکمال
learning	فراگیری
learning	اطلاع
learning	دانش یادگیری
learning	معرفت
relinquishment of a claim	ترک دعوی
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
put in a claim for something	مدعی مالکیت چیزی شدن
object of claim	مدعی به متنازع فیه
object of claim	خواسته دعوی
object of claim	خواسته
object of claim	مدعی به
to claim somebody's life	کسی را کشتن
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
I have no claim to this house.	نسبت به این خانه ادعایی ندارم
To claim against (sue) someone.	از کسی ادعای خسارت کردن
to claim somebody's life	کسی را قتل کردن
waiving a claim	اسقاط دعوی
waive one's claim	از ادعای خود صرفنظر کردن
submission of a claim	تسلیم دادخواست
statement of a claim	افهار نامه
small claim	ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
set up claim to	دعوی کردن
to claim somebody's life	کسی را هلاک کردن
loss of claim	فقدان غرامت
give up one's claim	رضایت دادن
lay claim to	ادعا کردن
claim for restitution	دعوی استرداد
claim under a guarantee	مطالبه تحت ضمانتنامه
claim of insurance	ادعای اخذ بیمه
claim of compensation	ادعای خسارت
claim frame	فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
to claim somebody's life	جان کسی را ستاندن
claim for indemnification	ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
counter claim	دعوی متقابل
advertising claim	شعار تبلیغ
discrimination learning	یادگیری افتراقی
distributed learning	یادگیری فاصله دار
transfer of learning	انتقال یادگیری
relation learning	رابطه اموزی
global learning	یادگیری یکپارچه
he is a prodigy of learning	اعجوبه ایست در دانش
he is a prodigy of learning	درعلم معرکه است
probability learning	یادگیری احتمالاتی
place learning	مکان اموزی
rote learning	یادگیری طوطی وار
cue learning	نشانه اموزی
serial learning	یادگیری زنجیرهای
avoidance learning	یادگیری اجتنابی
book learning	علم کتابی
verbal learning	یادگیری کلامی
vicarious learning	یادگیری مشاهدهای
insightful learning	یادگیری بینش افرین
subliminal learning	یادگیری زیراستانهای
concept learning	مفهوم اموزی
social learning	یادگیری اجتماعی
conceptual learning	مفهوم اموزی
skill learning	مهارت اموزی
perceptual learning	یادگیری ادراکی
learning curve	منحنی اموزش
massed learning	یادگیری بی وقفه
learning theory	نظریه یادگیری
machine learning	فراگیری ماشین
learning to learn	یادگیری اموزی
learning set	امایه یادگیری
rate of learning	سرعت یادگیری
learning rate	سرعت یادگیری
learning machine	ماشین فراگیر
learning curve	نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
learning curve	منحنی یادگیری
learning curve	که استفاده از آن بسیار سخت باشد
learning curve	منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
maze learning	مازاموزی
maze learning	یادگیری در ماز
mastery learning	تسلط اموزی
incidental learning	یادگیری اتفاقی
latent learning	یادگیری نهفته
heuristic learning	یادگیری ذهنی
motor learning	یادگیری حرکتی
incentive learning	یادگیری با مشوق
sign learning	علامت اموزی
one trial learning	یادگیری یک کوششی
mastery learning	یادگیری در حدتسلط
part learning	یادگیری بخش بخش
patrons of learning	دانش پروران
object of claim in respect of which	court supreme
. She dropped her demands (claim).	دست از تقاضاهای خود برداشت
claim guarantee form	مطالبه پرداخت ضمانتنامه
First prove that you are a brother , then claim th. <proverb>	اول برادریت را ثابت کن بعد ادعاى ارث کن .
baggage claim area	محلتحویلساک
object of claim in respect of which	فرجام خواسته
object of claim in respect of which	the to made is appeal an
statistical learning theory	نظریه اماری یادگیری
computer based learning	یادگیری بر پایه کامپیوتر
mathematical learning theory	نظریه ریاضی یادگیری
the common wealth of learning	افراد اهل علم
means end learning	یادگیری وسیله- هدف
There is no royal road to learning . <proverb>	مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
trial and error learning	یادگیری از راه کوشش و خطا
the common wealth of learning	مجمع ادبا
computer augmented learning	بسط اموزش به کمک کامپیوتر
there is no royal road to learning <proverb>	تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی

He lays claim to learning.

ادعای علم وفضل می کند