English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
He was involved in a road accident. او [مرد] در یک تصادف جاده ای بود.
Other Matches
involved در گیر
involved دست اندرکار
to be involved in something با چیزی درگیربودن
involved پیچیده
involved مورد بحث
involved مبهم گرفتار
involved بغرنج
To care for something . To be involved in something . درقید وبند چیزی بودن
ego involved خود درگیرشده
politically involved از لحاظ سیاسی پرتحرک
by accident <adv.> بطور تصادف
by accident <adv.> سهوا
by accident <adv.> اشتباهی
by accident <adv.> بصورت اشتباه
by accident <adv.> بطور اشتباه
by accident or d. بطور اتفاقی یا عمدی
There has been an accident. تصادف شده است.
To have an accident. دچار تصادف شدن
by accident <adv.> تصادفا
by accident <adv.> بطور غلط
by accident <adv.> بصورت غلط
by accident <adv.> اشتباها
accident اتفاق
accident عارضه صرفی
accident صرف
by accident <adv.> تصادفی
accident علامت سلاح
accident شیی ء
accident صفت عرضی
accident علامت بد مرض
accident تصادف اتومبیل
accident مصیبت ناگهانی
accident سانحه واقعه ناگوار
accident حادثه
by accident <adv.> برحسب اتفاق
accident اتفاقی
accident تصادفی ضمنی
accident مصادفت
accident تصادف
accident حادثه
accident سانحه
accident پیشامد
by accident <adv.> اتفاقا
accident عارضه
by accident <adv.> بطور اتفاقی
aircraft accident سانحه هوایی
accident reporting گزارش حادثه
to write up an accident شرح واقعهای را بتفضیل نوشتن
due to an accident ناشی از یک حادثه
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
occupational accident حادثه در حین کار
railroad accident سانحه راه آهن
accident proof علت وقوع حادثه
accident proneness سانحه پذیری
accident prevention جلوگیری از سانحه
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
accident ambulance اتومبیل اضطراری برای حوادث
accident ambulance آمبولانس
accident-prone سانحه پذیر
accident insurance بیمه حوادث
accident prone سانحه پذیر
accident insurance بیمه تصادفات
accident prevention پیشگیری از حوادث
Accidentally. By chance. By accident. بر حسب تصادف [تصادفا]
cerebral vascular accident سانحه عروقی مغزی
It was a mere accident that we met. ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
Northing is left to accident. حساب همه چیز از پیش شده
They held me culpable for the accident. آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
accident damage to property خسارت اتفاقی وارده بردارایی
on the road در راه
in the road درسر راه
on the road مسافر
in the road مانع راه
one way road راه یکطرفه
one way road راه یک سویه
road a مسیرجاده
the road شاهراه
the road شارع عام
to take to the road راهزن شدن
to take to the road راهزنی کردن
Are we on the right road for ... ? آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
two way road راه دو طرفه
on the road <idiom> سفر کردن
two way road راه دو سویه
road خیابان
road گذرگاه
road شارع
road جاده
road راه اهن
road طریق خیابان
road معبر
road راه
road بجاده
slippery road مسیرسراشیبی
road number شمارهخیابان
road narrows جادهباریکمیشود
road communications ارتباطجادهای
uneven road جاده ناهموار
where does this road lead to این راه بکجا میرود
middle-of-the-road میانه رو
haulage road جادهکشش
middle-of-the-road بیطرف
bottom road راهزیرین
top road محلعبورفوقانی
road sense کلمه
road sense جنسی
hit the road <idiom> ترک کردن (معمولابرای ماشین)
get the show on the road <idiom> شروع کار روی چیزی
To widen a road . جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
The road is blocked. راه بسته است
The road was greasy. جاده چرب بود ( لغزنده )
cross road چهارراه
cross road تقاطع جاده
cross road محل تقاطع دو جاده چهارراه
The road was blocked. راه بسته بود
Road Town توانائیدرقضاوتعادلانه
tote road جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
earth road راه خاکی
to stand across the road درمیان جاده ایستادن
tall road راه با جدار
state road شاهراه
skid road جاده لیز ولغزنده
shoulder of road شانه راه
service road جاده کناری جاده سرویس
secondary road جاده فرعی یا درجه 2
secondary road جاده درجه دو
rules of road قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
royal road اسهل طرق
royal road اسان ترین راه
temporary road راه موقت
the impediment of a road موانع جاده
to maintain a road نگهداری کردن
to maintain a road جادهای را
third class road جاده درجه سه
the road was impaired جاده خراب شد
the road was impaired جاده خراب بود
the road to tehran راه یا جاده تهران
the road to happiness راه خوشبختی
exit road راه خروجی
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
the impediment of a road پا گیرهای جاده
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
road hog <idiom> راننده بیابان
trunk road راه پر رفت و امد
road block راه بند
road block مانع روی جاده
road blocks سد جاده
road blocks راه بند
road blocks مانع روی جاده
road ditch آبرو [جوی] کنار راه
road ditch راه آب [کنار جاده]
service road شوسه کناری
road block سد جاده
main road راه اصلی
trunk road راه پر امدو شد
slip road سربالایی اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road فرازبند
road ditch خندق جاده
ring road راه کمربندی
main road جاده اصلی
to hog the road بی اعتنا به حقوق سایررانندگان درجاده تجاوز کردن
road hole چالاب
axial road جاده طولی
axial road جاده طولی منطقه مواصلات
bituminous road جاده یا خیابان اسفالت
Road signs علائم راهنمایی و رانندگی جاده
by the side of the road در کنار جاده
road assistance امداد جادهای
Where does this road lead to? این جاده به کجا میرود؟
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
carriage road راه درشکه رو
road construction جاده سازی
a corduroy road جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
road hole دست انداز
road hole گودی
road sweeper ماشین خاکروب
access road جاده دسترسی
access road راه دسترسی
access road راه دستیابی راه کمکی
access road راه اتصالی
road building جاده سازی
middle of the road <idiom> سردوراهی گیرکردن
road haulage حمل از طریق جاده
road capacity کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
road capacity فرفیت جاده
road builder جاده ساز
road builder راهساز
road bridge پل خیابان
road bridge راه پل
road bridge پل راه
road book راهنما
road book راه نامه
road bill بارنامه
road bed زیر سازی
road bed کف جاده
road clearance تخلیه جاده
road clearance تخلیه کردن جاده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com