Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
English
Persian
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
Other Matches
wields
گردانیدن
wields
اداره کردن
wields
خوب بکار بردن
wields
گرداندن
formidable
ترسناک
formidable
سخت
formidable
دشوار نیرومند
formidable
قوی
formidable
سهمگین
to writes down
ثبت کردن
to writes down
واردکردن یادداشت کردن
writes
قراردادن متن یا داده روی دیسک یا نوار
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
تالیف کردن
writes
انشاکردن
writes
تحریر کردن
writes
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes
ثبت رای کتبی
writes
رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes
کسر کردن
writes
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
writes
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
writes
نوشتن
writes
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
writes
وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
writes
با اب وتاب شرح دادن
he writes for the papers
برای روزنامه هامقاله مینویسد
to writes down a person
چیزی برضدکسی نوشتن وازان راه اورابی اعتبارکردن
he writes himself captain
درنوشتن خودراسروان مینامد
He writes with the left hand.
با دست چپ می نویسد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com