Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Here ist my driving licence card. |
بفرمائید این گواهینامه رانندگی من است. |
|
|
Other Matches |
|
driving licence |
گواهینامه رانندگی |
Here is my driving licence. |
بفرمائید، این گواهینامه من. |
licence |
پروانه |
licence |
پروانه دادن مرخص کردن |
licence |
اجازه رفتن دادن |
licence |
جواز شغل |
licence |
پروانه جواز |
licence |
اجازه |
on licence |
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود |
licence |
مجوز |
licence |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
licence |
امتیاز |
off-licence |
فروشگاه نوشابههای الکلی |
licence |
جواز |
export licence |
پروانه صادرات |
poetic licence |
آزادیبیانحقیقت |
import licence |
جواز واردات |
licence fee |
مخارج پروانه |
licence owner |
صاحب امتیاز |
licence plate |
پلاک اتومبیل |
occasional licence |
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین |
driver's licence |
گواهینامهرانندگی |
licence number |
شماره پروانه |
export licence |
جواز صدور مجوز صدور |
export licence |
پروانه صدور |
police licence |
ضرورت شعری |
poetical licence |
ضرورت شعری |
export licence |
جوازصادرات |
The car had no licence ( number ) plate . |
اتوموبیل بی نمره بود |
driving |
موثر رانندگی |
driving |
محرک |
driving |
سواری |
driving |
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار |
driving |
کوبش |
driving |
راننده |
driving range |
علامت تعیین کننده فاصله ها |
driving resistance |
مقاومت کوبش |
driving rod |
میله فنر ارتجاع |
driving rod |
میله حرکت دهنده |
driving sleeve |
استوانه گرداننده |
driving sleeve |
مهره ماسوره |
driving spindle |
هرزگرد محرک |
driving spring |
فنر ارتجاع |
driving pulley |
قرقره محرکه |
driving power |
قدرت محرکه |
driving experience |
تجربه رانندگی |
driving clutch |
کلاج محرکه |
driving bit |
هویزه میلههای اسب |
driving belt |
تسمه گرداننده |
driving axle |
محور رانش |
driving axle |
اکسل گرداننده |
driving axle |
محور گرداننده |
driving motor |
موتور محرک |
driving flange |
فلانژ گرداننده |
driving flange |
لبه گرداننده |
driving force |
نیروی محرکه |
driving pinion |
چرخ دندانه پی نیون گرداننده |
driving mirror |
اینه عقب اتومبیل |
driving mirror |
اینه اتومبیل |
driving member |
عضو محرک |
driving mechanism |
مکانیزم رانش |
driving iron |
نام قدیمی چوب شماره 1 گلف |
driving gear |
چرخ دنده محرک |
driving force |
نیروی محرک |
driving rod |
میله گرداننده |
driving propeller |
پروانهحرکت |
driving lane |
یک خط جاده برای یک مسیر |
pile driving |
شمعکوبی کردن |
driving school |
آموزشگاهرانندگی |
You're driving me mad! |
تو من را واقعا دیوانه می کنی! [اصطلاح روزمره] |
driving turbine |
توربینگرداننده |
driving spring |
فنر حرکت دهنده |
drunken driving |
رانندگی در حال مستی |
There is nothing to be afraid of in driving. |
رانندگی که ترس ندارد. |
driving glove |
دستکشرانندگی |
driving torque |
گشتاور پیچشی گرداننده |
driving wheels |
چرخهایکمکیعقب |
driving wheel |
چرخ محرک |
driving wheel |
چرخ گرداننده |
driving licenses |
گواهینامه رانندگی |
driving licences |
گواهینامه رانندگی |
driving resistance |
تاب کوبش |
pile driving appartus |
ماشین شمعکوبی |
back driving axle |
محور گرداننده عقب |
grid driving power |
توان کنترل شبکه |
bolt driving gun |
اچار رینگی |
cell phone users while driving |
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی |
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) . |
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است |
card |
برگ |
ID card |
شناسنامه |
greetings card |
کارتتبریک |
ID card |
کارت شناسایی |
card |
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده |
card |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
card |
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن |
card |
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود |
card |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
card |
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند |
card |
بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است |
card |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
card |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
card |
بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است |
card |
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند |
card |
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است |
card |
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند |
card |
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد |
card |
مین فلز برای تختههای مدار |
card |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
card |
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است |
card |
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک |
card |
مقوا |
card |
کارت |
card |
ورق |
card |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
card |
ورق بازی گنجفه |
card |
کارت تبریک کارت عضویت |
card |
ورق بازی کردن |
card |
پنبه زنی |
card |
کارت ویزیت بلیط |
card |
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند |
card |
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند |
card |
ماشین پرداخت پارچه |
card |
یک کارت پانچ |
card |
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن |
card |
برگه |
range card |
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح |
race card |
برنامه اسب دوانی |
ram card |
RAکارت |
letter card |
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند |
range card |
کارت برد |
red card |
کارت قرمز |
red card |
علامت اخراج اخراج بازیگر |
time card |
کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ |
safety card |
کارت تامین جنگ افزار |
smart card |
کارت هوشمند |
storm card |
طوفان نمای دریایی |
stub card |
ته کارت |
tape to card |
از نوار به کارت |
punched card |
کارت منگنه |
punched card |
کارت پانچ شده |
punched card |
کارت منگنه شده |
safety card |
کارت تامین اتشبار |
magnetic card |
کارت مغناطیسی |
paper card |
کارت کاغذی |
logic card |
کارت منطقی |
qualification card |
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت |
playind card |
ورق گنجفه |
post card |
کارت پستال |
post card |
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است |
punch card |
برگ منگنه |
punch card |
کارت منگنه |
punched card |
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند |
to palm a card |
برگی را در دست غیباندن |
To play ones last card |
آخرین تیر ترکش رارها کردن |
summary card |
کارت خلاصه |
index card |
کارتشاخص - کارت Index |
cheque card |
کارتشناساییمخصوصدریافتچک |
cash card |
کارتمخصوصگرفتنپول |
card vote |
کنارهگیریبهنفعکسی |
boarding card |
کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند |
high card |
کارتبالا |
He is a loose card . |
خیلی ول است |
card up one's sleeve <idiom> |
برای روز مبادا نگهداشتن |
vaccination card |
دفترچه مایه کوبی |
to get [be given] your card [British E] <idiom> |
برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره] |
vaccination card |
دفترچه واکسیناسیون |
card-cut |
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک] |
control card |
کارت کنترل |
I have a credit card. |
من کارت اعتباری دارم. |
trump card <idiom> |
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند |
card support |
حافظورق |
green card |
کارت سبز |
yello card |
اخطار |
yello card |
کارت زرد |
we left a card on him |
کارتی در خانه اش گذاشتیم |
visting card |
کارت ویزیت |
visiting card |
کارت اسم درفرانسه |
visiting card |
کارت ویزیت |
trailer card |
کارت پشت بند |
to play one's card well |
از فرصت خود استفاده کامل کردن |
card sharp |
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند |
card sharp |
برگزن |
card-indexes |
رجوع شود به file card |
card-index |
رجوع شود به file card |
card-carrying |
واقعی |
card-carrying |
دو آتشه |
card-carrying |
عضو رسمی |
card-carrying |
دارای کارت عضویت |
card sharps |
برگزن |
card sharps |
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند |
ledger card |
کارت معین |
card jam |
گیر کردن کارت |
drawing card |
جالب |
drawing card |
موجب جلب توجه |
drawing card |
چیز جالب توجه |
debit card |
کارت بدهی |
data card |
کارت اطلاعات کامپیوتری |
data card |
کارت ثبت اطلاعات |
court card |
سرباز |
court card |
بی بی |