Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
Home Office
وزارت کشور
Home Office
وزارت داخله
Home Office
[British E]
دفتر وزارت کشور
Home Office
[British E]
دفتر وزارت داخله
Other Matches
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
The hotel was home from home .
هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
Home , sweet home .
هیچ کجا منزل خود آدم نمی شود ( ازنظرراحتی وغیره )
office
محل کار
office
اداره
office
منصب
office
دفتر کار
office
محل کار اداره
office
خدمت
office
شغل
office
کار وفیفه
office
اشتغال
office
مسئولیت احرازمقام
office
مقام
in office
در دفتر
Near our office .
نزدیک اداره ما
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office
مناسب برای استفاده در شرکت
office
کامپیوتر کوچک
office
وفیفه
office
اطاق دفتر
office
اطاق
to i. anyone with an office
به کسی منصب دادن
little office
نماز مخصوص حضرت مریم
office
دفتر
to r. any one in an office
کسی رادوباره به منصبی گماشتن
office
شغل عمومی
tenure of office
تصدی
printing office
چاپخانه
tenure of office
زمامداری
governor's office
فرمانداری
the foreign office
وزارت خارجه
subhome office
شعبه اصلی یک اداره
subhome office
شعبه دفتر اصلی
stationery office
اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
india office
وزارت هند
purchasing office
قسمت خرید
purchasing office
دفتر خرید
record office
اداره بایگانی کل
registered office
اقامتگاه قانونی شرکت
removal from office
عزل
site office
دفتر ساختمانی
office bearer
بعدا پرسیده شود
site office
دفتر مشاوراملاک
holy office
جامعه راهبان ومومنین
ticket office
محل فروش بلیت
end office
دفتر انتهایی
end office
شعبه جز
engineering office
دفتر مهندسی
engineering office
دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
exchange office
مرکز تلفن خودکار
office-holder
صاحب مقام
finance office
اداره دارایی
front office
سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
office-holder
کارمند دولت
office-holder
صاحب منصب دولت
to solicit an office
درخواست ازیک شرکت
good office
مساعی جمیله
jack in office
ادم باد درسرکه تازه بمقام
ticket office
باجه
head office
اداره مرکزی
head office
دفتر مرکزی
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
india office
اداره امورهندوستان
inquiry office
اداره خبر گیری
office of records
بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
lawyer's office
دفتر وکالت
main office
مرکز اصلی
notary office
محضر
office of records
دفتر بایگانی
notary office
دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
office attorney
وکیل دفتر
office boy
پیشخدمت
office boy
فراش
office building
ساختمان اداری
office computer
کامپیوتر اداری
office copy
رونوشت مصدق
office hours
ساعات اداری
office hours
ساعات کار
office manager
رئیس دفتر
lawyer's office
دارالوکاله
land office
اداره املاک وثبت اراضی
labour office
اداره کارگزینی
inquiry office
دفتر اطلاعات
police office
پاسگاه پلیس
police office
کلانتری
period of office
دوره تصدی
patent office
اداره ثبت اختراعات
paperless office
اداره بی کاغذ
office work
کار اداری
office of the future
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
office of the future
ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
intelligence office
دفتر راهنمایی
intelligence office
دفتر اطلاعات
intermediate office
مرکز میانی
investiture with an office
اعطای منصب
investiture with an office
برگماری بکار
jack in office
رسیده است
job office
دفتر کارگاه
office manager
رئیس اداره
out of
[outside]
office hours
خارج از ساعات اداری
register office
اداره ثبت احوال
booking office
باجه رزرو بلیت
ticket office
باجه بلیت فروشی
Foreign Office
وزارت امور خارجه
office automation
خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
government office
اداره دولتی
sorting office
مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
box office
گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box office
باجه بلیط فروشی
booking office
باجه فروش بلیت
post office
پستخانه
post office
اداره مرکزی پست
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
A new government wI'll take office .
حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
Where is the booking office?
باجه رزرو بلیت کجاست؟
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
office chair
مبل اداری
office chair
صندلی اداری
office grapevine
سخن چینی
[در دفتری یا شرکتی]
the relevant office
اداره مسیول
ticket office
باجه فروش بلیت
information office
دفتر اطلاعات
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
registry office
اداره ثبت
To assume office .
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
branch office
شعبه
cash office
صندوق
office-holders
کارمند دولت
census office
دایره سجل و احوال
census office
اداره امار و ثبت احوال
central office
دفتر مرکزی
central office
مرکز تلفن
central office
تلکس و تلگراف
office tower
برجکارهایاداری
office-holders
دیوان گر
office-holders
دیوان سالار
office-holders
صاحب مقام
office-holders
صاحب منصب دولت
office-holder
دیوان گر
cash office
دایره صندوق
booking office
گیشهفروشبلیط
Where is the post office?
پستخانه کجاست؟
during his tenure of office
درمدت تصدی او
drawing office
دفتر طراحی
Outside office hours.
خارج از وقت اداری
placement office
موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
drawing office
دفتر نقشه کشی
audit office
دفتر حسابرسی
branch office
دفتر شعبه
office-holder
دیوان سالار
war office
وزارت جنگ
automated office
دفتر خودکار
audit office
اداره حسابرسی
It came home to me.
به فکرم رسید.
may i see you home?
برسانم
It came home to me.
به نظرم رسید.
home
زادبوم
home
وطن
home
میهن
at home
<idiom>
درخانه
WI'll you take me home?
مرا به منزل می رسانید ؟
nobody home
<idiom>
فکرش جای دیگر است
home help
کمکحالبیمار
On my way home. . .
اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
home
خانه
may i see you home?
اجازه دهید شمارابخانه
On my way home. . .
سرراهم بمنزل ...
home
سرزمین پدر و مادر
Is there anybody at home ? Anybody home ?
کسی منزل هست ؟
home
اولین رکورد داده در فایل
home
زمین خودی
home
جا به داخل لوله راندن
home
وطن اسایشگاه
home
نقط ه شروع چاپ روی صفحه
home
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
home
بطرف خانه
home
خانه دادن
home
محل زندگی کسی
home
وطن
home
کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
home
روش بررسی و حمل تراکنشهای باک به خانه کاربر به وسیله ترمینال یا مودم
home like
راحت
home like
وطنی
home like
خانگی
home
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
home
بازی
home
ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home
شهر بخانه برگشتن
home
اقامت گاه
at home
پذیرایی در ساعت معین
home
منزلگاه
home
منزل
home
مرزوبوم
home
میهن
come home
کشیده شدن لنگر به طرف ناو
third home
بازیگر مهاجم
home
میهن وطن
army post office
پستخانه نیروی زمینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com