Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
Other Matches
london particular
مه لندنی
London
لندن
You have to change at London.
شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
we learnt from london that
از لندن خبر میرسد
There is a train to London at 8.
یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
it was all quiet in london
درلندن خبری نبود
In the very heart of london .
درقلب لندن
london ivy
دود و مه لندن
london in size
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
london force
نیروی لاندنی
it was all quiet in london
شهرلندن درارامش بود
london rocket seeds
سلم
Is this the right platform for the train to London?
آیا این سکوی قطار لندن است؟
Does the train stop in London?
آیا قطار در لندن توقف دارد؟
london rocket seeds
خاکشی
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
What time does the train arrive in London?
چه وقت قطار به لندن می رسد؟
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
van der waals london interactions
بر هم کنشهای وان در والس- لاندن
in the first flight
جلو
flight
پله ممتد
to take flight
فرار
in-flight
حین پرواز
in the first flight
دارای مقام نخست سردسته
flight
بهترین نتیجه دور مقدماتی
flight
هواپیما
flight
مانع
flight
رسد هوایی
flight
مسیر پرواز
flight
پرش
flight
مانع در دو
flight
پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
flight
یک رشته پلکان سلسله
flight
فرارکردن کوچ کردن
flight
گریز
to take ones flight
پریدن
to take flight
کردن
to take flight
گریختن
flight
پرواز
flight
مهاجرت
flight
عزیمت گریز
flight
پرواز کردن
flight of ideas
پرش فکر
flight manifest
بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
flight operations
عملیات پرواز
flight path
مسیر پرواز
flight of colors
پرش رنگها
flight of capital
مهاجرت سرمایه
flight pay
فوق العاده پرواز
flight plan
طرح یا نقشه پروازهواپیماها
flight of capital
فرار سرمایه
flight navigator
هدایتگر پرواز
flight manual
دستورالعمل پرواز
flight manifest
بارنامه هواپیما
flight log
دفتر ثبت وقایع پرواز
flight gear
لباس پرواز
flight from reality
واقع گریزی
flight engineer
مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
flight coordination
هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
flight control
سیستم کنترل هواپیماها
flight control
کنترل پرواز
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
flight leader
فرمانده پرواز
flight engineer
مهندس پرواز
flight log
دفتر وقایع پرواز
flight line
خط پرواز
flight level
سطح پرواز
flight level
سطح ارتفاع پرواز
flight level
سقف پرواز
flight computer
کامپیوتر پرواز
flight platform
سکوی پرواز
time of flight
زمان پرواز هواپیما
reconnaissance flight
پروازاکتشافی یا شناسایی
reconnaissance flight
هواپیمای اکتشافی
post flight
بعد از خاتمه پرواز هواپیما
post flight
بعد از پرواز
path of flight
مسیر هواپیما
path of flight
مسیر پرواز
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را لغو کنم.
flight bag
کیفدوشی
visual flight
پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
visual flight
پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
time of flight
زمان پرواز گلوله
to put to flight
گریزاندن
to put to flight
فراری کردن
top flight
بالاترین موفقیت
space flight
پرواز فضایی
top flight
علو
top flight
اعلی ترین مرتبه
visual flight
پرواز بصری
flight instruments
ابزارپرواز
flight of stairs
غرینزپله
in-flight refuelling
بنزینزندرحینپرواز
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
flight surgeon
افسر پزشک نیروی هوایی
flight square
خانه فرار شطرنج
flight sister
افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
flight simulator
شبیه ساز پرواز
flight shot
تیرپرتاب
flight ration
جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
flight visibility
قابلیت دید پرواز
free flight
پرواز ازاد
instrument flight
پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
instrument flight
پرواز کور
in-flight communications
ارتباطاتداخلپرواز
flight recorder
جعبهسیاههواپیما
he was put to flight
مجبوربفرار گردید
he was put to flight
ناگزیر شد که بگریزد
free flight
موشک ازاد
flight ration
جیره پرواز
to board a flight
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
flight decks
عرشه ناو هواپیمابر
flight deck
عرشه پرواز
flight deck
پل پرواز
to connect with a flight
به پرواز
[دیگری]
وصل شدن
flight decks
عرشه پرواز
before flight inspection
بازدید قبل از پرواز
flight attendant
مهماندارهواپیما
flight lieutenant
سروان هوایی
flight lieutenants
سروان هوایی
administrative flight
پرواز اداری
administrative flight
هواپیمای اداری
flight decks
پل پرواز
beacon flight
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
flight deck
عرشه ناو هواپیمابر
flight clearance
تعیین امنیت پرواز
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را اوکی کنم.
single flight
پرواز رفت
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را تائید کنم.
capital flight
فرار سرمایه
flight arrow
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
check flight
پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
return flight
پرواز برگشت
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را کنسل کنم.
flight clearance
اجازه پرواز
flight attitude
وضعیت پروازی
What's the flight number?
شماره پرواز چیست؟
Is there a flight to Edinburgh?
پرواز برای شهر ادینبورگ هست؟
Is it a direct flight?
آیا پرواز مستقیم است؟
in-flight refuelling probe
لولهبنزینرندرحینپرواز
to miss a flight
[plane]
پرواز
[خود]
را از دست دادن
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
flight information board
تابلواطلاعاتپرواز
helicopter flight deck
عرشهپروازهلیکوپتر
flight readiness firing
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
book
درکتاب یادفترثبت کردن
book
کتاب
your book
کتاب شما
book
رزرو کردن توقیف کردن
your book
کتابتان
you are welcome to my book
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
i will t. you for the book
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
very many book
کتابهای خیلی زیاد
this book is yours
این کتاب مال شما ست
to book something
چیزی را رزرو کردن
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
ثبت کردن
with out book
برون سند کتابی ازبر
to d. into a book
نگاه مختصر بکتابی کردن
book
بداخلاق
book
دفتر
it was a p to another book
مقدمه کتاب دیگربود
book
شماره بازیگرخطاکار
book
مجلد دفتر
book
فصل یاقسمتی از کتاب
the a of a book
خوانندگان کتابی
the book is out of p
کتاب تمام شده است
to book something
چیزی را سفارش دادن
book one
جلد نخستین
book one
کتاب نخست
book value
ارزش ثبت شده در دفتر
book value
ارزش دفتری
by the book
کتابی
by the book
ازروی کتاب
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book
کتاب من اینها
book value
بهای دفتری
here is my book
اینست کتاب من
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
that book
ان کتاب
that book
این کتاب
that is my book
کتاب من است
that is my book
این
book plate
برچسب کتاب
word book
کتاب لغت
year book
سالنامه
to license a book
اجازه چاپ کتابی را دادن
Yellow Book
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
to gut a book
جوهرمطالب کتابیراکشیدن
comic book
کتاب کاریکاتور
book plates
برچسب کتاب
what is this book worth?
این کتاب چقدر ارزش دارد
tou book
لباس تکواندو
white book
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
to subscribe for a book
پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com