Dictiornary-Farsi | I am on intimate terms with one of the ministers . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 75 (5 milliseconds)

English	Persian
I am on intimate terms with one of the ministers .	با یکی از وزراء نزدیک هستم


Other Matches

She is on familiar (intimate) terms with me.	با من رویش باز است
intimate	مطلبی را رساندن
intimate	که با سخت افزار درون سیستم کار میکند
intimate	خودمانی
intimate	صمیمی محرم
intimate	محرم ساختن
intimate	معنی دادن گفتن
ministers	خدمت کردن
ministers	کمک کردن
ministers	وزیر
ministers	:وزیر
ministers	وزیر مختار کشیش .
ministers	: کمک کردن خدمت کردن
ministers	پرستاری کردن بخش کردن
council of ministers	شورای وزیران
council of ministers	هیات وزرا
council ot ministers	هیئت وزراء
Prime Ministers	رئیس الوزرا
Prime Ministers	صدر اعظم
Prime Ministers	نخست وزیر
council of ministers	هیات وزیران
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
To come to terms with someone .	با کسی کنا رآمدن
in terms of	برحسب
terms	ضوابط
come to terms <idiom>	به موافقت رسیدن
it is a in terms	پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
terms	شرایط
come to terms	سازش کردن
to come to terms	سازش یا موافقت پیداکردن
terms of trade	شرایط مبادله
perturbation [terms]	آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
terms of trade	شرایط معامله
terms of trade	رابطه مبادله
terms of payment	شرایط پرداخت
terms and conditions	ضوابط و شرایط
we are not on speaking terms	با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
popular terms	شرایطتودهای
scientific terms	شرایطعلمی
technical terms	شرایطدگرگونی
usual terms	شرایطمعمولی
We are not on speaking terms .	با هم قهر هستیم
We are on very friendly terms .	میانه ماخیلی گرم است
terms of shipment	شرایط حمل
shipping terms	شرایط حمل
implied terms	شرایط تلویحی
implied terms	شرایط ضمنی
delivery terms	نحوه تحویل
delivery terms	شرایط تحویل
credit terms	شرایط اعتبار
botanical terms	اصطلاحات گیاه شناسی
conference terms	شرایط کنفرانس
contradiction in terms	تناقص لفظی
landed terms	قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
architectural terms	اصطلاحات معماری
liner terms	شرایط خط کشتیرانی
settlement terms	شرایط پرداخت
payment terms	شرایط پرداخت
nautical terms	اصطلاحات دریایی
mutual terms	شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
mutual terms	شرایط متقابل
settlement terms	شرایط تسویه
ink hard terms	اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
reasonableness of terms in contract	معقول بودن شرایط قرارداد
terms and conditions of the credit	ضوابط و شرایط اعتبار
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me .	با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
the difference between the consecutive terms	اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence	مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence	سری [ریاضی]
To talk in contradictory terms. To contradict one self .	ضد ونقیض با من حرف زدن
international commercial terms (incoterm	اینکوترمز
international commercial terms (incoterm	قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
To talk in measured terms . To talk slowly.	شمرده صحبت کردن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن