English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
I cannot square it with my conscience to ... من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
Other Matches
up my conscience به وجدانم سوگند
conscience ذمه
conscience وجدان
conscience ضمیر
conscience باطن
conscience دل
it stings the conscience وجدان را نیش میزند
To search ones conscience . کلاه خود را قا ضی کردن
With a clear conscience. با وجدان پاک
liberty of conscience ازادی عقیده یا فکر
conscience-stricken دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
bad conscience وجدان بد
conscience-stricken گرفتار عذاب وجدان
a guilty conscience [about] وجدان با گناه [بخاطر]
a clear conscience وجدان پاک
conscience-stricken وجدانزده
pricks of conscience سرزنش ها یا نیشهای وجدان
bad conscience عذاب وجدان
seared conscience وجدان پینه خورده
seared conscience وجدان بیحس
conscience [archaic for: consciousness] حس اگاهی
With an easy mind (conscience). با خیال (وجدان ) راحت
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
conscience [archaic for: consciousness] هوشیاری
conscience [archaic for: consciousness] اطلاع
conscience [archaic for: consciousness] هشیاری
conscience [archaic for: consciousness] آگاهی
The crime lies heavily on his conscience. جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
A clear conscience fears no accusation <proverb> آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
square away سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square one <idiom> درآغاز
square away <idiom> برنامه ریزی کردن
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
out of square کج
four-square پابرجا
four-square صادق
four-square راستگو
four-square رک و راست
four-square چهارگوش
four-square چهار گوشهی کامل
four-square کاملا مربع
t square خطکش چلیپایی
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
three square دارای سه ضلع مساوی
three square بشکل مثلث
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
four-square بیرودربایستی
four-square صریح
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
four-square بیشیله پیله
four-square مصممانه
four-square رک
four-square با صراحت
four-square به طور صریح
four-square پراراده
four-square مصمم
four-square استوار
four-square قرص
four-square محکم
try square گونیای فلزی
square جوردراوردن
square خانه شطرنج
square عادلانه
all square مساوی
square واریز کردن
square منظم حسابی
square منصف
square جذر میدان
square مجذور
square برابر
square راست حسینی
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square وفق دادن
square مربع
square مرتب کردن کلاه
square چهار گوش
square مساوی
square به یک طرف میله وعمود به ان
square بتوان دوم بردن مجذور کردن
square چهارگوش کردن مربع کردن
by the square بدقت
by the square درست
on the square بانصاف
on the square بدرستی
square گونیا
on the square بدون کجی
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
mean square یک مربع حسابی
square چارگوش
by the square مطابق نمونه
square مربع توان دوم
square گوشه دار
weak square نقطه ضعف
square sail بادبانچهاگوش
word square acrostic
square bracket قلاب
word square جدول کلمات متقاطع
square flag پرچممربع
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square dome چهار طاقی
white square خانهسفید
The Ferdowsi Square . میدان فردوسی
to be back to square one <idiom> دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
fair and square <idiom> راست وبی پرده
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
square number مربع کامل [ریاضی]
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
black square خانهسیاه
square bet شرطچهارگوش
square move حرکت
square neck یقهچهاگوش
square root of جذرعددی
square trowel مالهچهاگوش
set square گونیا
square bracket براکت
square bracket کروشه
square meal غذایمقوی
weak square حفره سوراخ
square deal باشرف بودن رک وراست
flight square خانه فرار شطرنج
magic square چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
mean square deviation اختلاف
mean square deviation مغایرت
mean square deviation میزان انحراف متداول
miter square گونیا
root mean square ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square ball پاس عرضی
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square dance رقص محلی امریکا
square dance رقص چوبی
square foot فوت مربع
square inch اینچ مربع
square knot گره مرکب از دونیم کره
square knot گره مربر
square knot گره مربع
square lattice شبکه مربعی
color square مربع رنگ نما
chi square مربع خی
carpenters try square گونیای درودگری
square deals تقلب نکردن
square deals باشرف بودن رک وراست
square root جذر
square root ریشه دوم
square roots جذر
square roots ریشه دوم
square deal تقلب نکردن
square brackets قلابهای گوشه دار
back square گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
betwixt square گونیا
bevel square گونیا
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square matrix ماتریس مربع
weak square خانه ضعیف شطرنج
square toed امل
square toed قدیمی مسلک
square toed دارای پنجه مربع
square stone سنگ بادبر
square shouldered دارای شانه پهن
t mitre the square گوشه نودزینه را نیم کردن
square shooter باشرف
square shooter ادم درستگار
square toed متروکه
square wave موج چهار گوش
square wave موج مربعی
to play square راست وحسینی بازی کردن
three square file سوهان سه گوش
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
steel square گونیای فولادی
square wood چارتراش کردن الوار
square wood بریدن الوار
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave موج مربع
square rigger نوعی کشتی بادی
square shouldered چهارشانه
square means second p مجذوریعنی توان دوم
square metre متر مربع
square mil میل مربع
square planar مسطح مربعی
square matrix ماتریس مربعی
square potential well چاه مربعی پتانسیل
square pyramid هرم مربع القاعده
chi square distribution توزیع مربع خی
ounce per inch square اونس اینچ مربع
square root method روش جذرگیری
square-headed tip سرچهاگوش
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
square law detection یکسوکنندگی مربعی
triangular set square گونیای رسم کشی
triangular set square گونیای نقشه کشی
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
He gave me a square deal . بامن منصفانه معامله کرد
square root key دکمهرادیکال
pound per square inch پوند بر اینچ مربع
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
chi square test ازمون "چی دو "
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com