English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
I couldnt (failed to) get that long- cherished wish. داغش به دلم ماند
Other Matches
Much as I tried , I couldnt do it . I simply couldnt do it . هر چه سعی کردم نشد
cherished تسلی دادن
cherished گرامی داشتن
I couldnt agree with you more! <idiom> قربان دهنت. [چه خوب گفتی]
I couldnt agree with you more . آی گفتی . قربان دهنت
I couldnt get to sleep last night. دیشب خوابم نمی برد
I just couldnt go back to sleep again. خواب از سرم پرید.
I couldnt find the way back. نتوانستم راه بر گشت را پیدا کنم
She couldnt care less . she is totally unconcerned . عین خیالش نیست
failed شکست خوردن
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed قصور کردن
failed رد شدن
failed مردود شدن
failed ورشکست شدن
failed عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
failed درماندن
failed وا ماندن
failed عقیم ماندن ورشکستن
failed رد شدن قصور ورزیدن
fan failed چتری
failed fuel canning قوطیکردنسوختمصرفشده
canned failed fuel لولهسوختزائد
failed fuel bay صفحهسوختمصرفشده
The campaign was considered to have failed. مبارزه [انتخاباتی] شکست خورده بحساب آورده شد.
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
No less than half the students failed the test. کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn. عین خیالش نیست
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. طولش نده (زود باش )
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
not long a go همین تازگی ها
as long as بشرطی که
as long as تا زمانیکه بمقدار زیاد
not long a go چندی پیش
not long a مدتی نگذشته است
as long as بمدت طولانی
as long as ازوقتی که
long course استخر 05 متر
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
long little پاینده باد
as long as <idiom> به شرط اینکه ،به این شرط که
at long last اخرالامر
so long خدا حافظ
so long بامیددیدار
so long as تاوقتی که
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
so long as مادامی که بشرطی که
See you again . So long. به امید دیدار
as long as از زمانیکه
very long شعاع عمل زیاد
not long a چندوقت پیش
To wish (long) for something. آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
get a long with you بروپی کارت
how long تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it? چند وقت پیش بوده است
long a مدتهاپس ازان
it will not take long طولی
it will not take long نخواهدکشید
it will not take long مدت زیادی نمیخواهد
for long خیلی
for long مدت زیادی
long a go مدتی پیش
at long last بالاخره
at long last عاقبت
very long برد خیلی زیاد
before long بزودی
before long بهمین زودی
how long since is it? چندوقت است
long a go مدت زیادی پیش
long little زنده باد
long a مدت مدیدی بعد
long- مناسب بودن
long- طولانی
long- مدت زیاد
long- کشیده
long دیر گذشته ازوقت
long توپ بلند به اوت
long طی مسافت زیاد توپ
long مناسب بودن
long- بلند
long بلند
long- :اشتیاق داشتن
long- دیر گذشته ازوقت
long- مدید
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- طولانی طویل
long- توپ بلند به اوت
long- دراز
long مدت زیاد
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long طولانی
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long- طی مسافت زیاد توپ
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long کشیده
long طولانی طویل
long دراز
long مدید
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
long :اشتیاق داشتن
I've known her at least as long as you have. آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
to say so long to somebody با کسی خداحافظی کردن
of long duration دیرپای
long robe صورت کشیده
of long standing طولانی
long tom درخت الواراسترالیایی
of long duration مدید
long recoil طول عقب نشینی زیاد
long recoil عقب نشینی طولانی
long ton تن بزرگ
not long ago اخیرا
night long از سر شب تا بامداد
long windedness پرگویی
long windedness روده درازی
long wind طاقت زیاد دویدن
long wind دراز نفسی
long tongue پر حرفی
long tongue وراجی
of long continvance دیرپای
of long continvance ماندگار
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long tom تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom توپ دریایی دور رس یاساحلی
long shore وابسته بدریا کنار
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shot کسیکه درمسابقات
long siht دور بینی
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long suffering رنج کش
not long ago چندی پیش
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shunt شنت دراز
long sight دوربینی
long sighted دوربین
long sighted تیزبین
long sighted دوراندیش
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long splice پیوند بلند
long sightedness دوربینی
long sightedness دور اندیشی
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long shore کرانهای
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
long thrust سخمه بلند
long thrust وضعیت سخمه بلند
long term بلند مدت
long term طویل المدت
long sight نظر دوررس
long term دراز مدت
long suffering زحمت کشی
long suffering بردباری رنجبری
long suffering سختی کش
long suffering زحمت کش
long robe ردای بلند
long run بلند مدت
long run دراز مدت
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long suffering رنجبر
long sea دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long siht نظردور رس
I will not detain you long. خیلی وقتتان را نمی گیرم.
How long will you be staying? چه مدت میخواهید بمانید؟
In the long run right will out. <proverb> یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run <idiom> آینده دور،درآخر
over the long run <idiom> درآخر
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
long face <idiom> افسرده وغمگین
all day long <idiom> تمام روز
How long were you away from Iran ? چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face . با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
I had a long talk with him. با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face . با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals. دیر به دیر
What's taking so long? چرا اینقدر طول میکشد؟
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
I will not detain you long. خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
long term <adj.> بلند مدت
long term <adj.> دراز مدت
to be long in coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
long-house مسکن اشتراکی
long gallery راهرو طویل
long gallery اتاق طویل
in the long run در دراز مدت
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car? با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
long-running آنچهمدتهادرحالاجراباشد
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
long-drawn-out بیش از اندازهی طولانی
long-drawn-out طویل
long-drawn-out دور و دراز
to take long views دور اندیشی کردن
to pound a long سنگین رفتن
to pound a long کوبیدن و رفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com