Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
I dont quite remembered to post (mail)your letter.
کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
Other Matches
I remembered to post the letters .
یادم بود که نامه ها را پست کنم
To mail a letter.
نامه ای رابه پست انداختن
to mail a letter
[American English]
نامه ای را با پست فرستادن
take this letter to the post
این نامه راببرید به پستخانه
to post a letter
[British English]
نامه ای را با پست فرستادن
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool).
خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )
Dont worry. Cheer up. Dont fret so much.
غصه نخور
Dont confuse the issue . Dont get it all mixed up .
شلوغش نکن
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .
نمی دانم کدام گوری رفته است
Dont spin such yarns . Dont tell lies.
دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
e-mail
[short for electronic mail]
رایانامه
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
ایمیل
remembered
یاد اوردن بخاطر داشتن
remembered
بخاطراوردن
Dont kid yourself . dont delude yourself.
بیخود دلت را خوش نکن
The elephant has remembered India.
<proverb>
فیلش یاد هندوستان کرده است .
How come you remembered me ? What lucky chance brings you here
چه شد که یادی از ماکردی ؟
You dont seem to be with it . You dont know the half of it .
تو کجای کاری
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
i wrote letter a letter
هی کاغذ نوشتم
i wrote letter a letter
چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
Get the letter to him . Have the letter handed to him.
نامه را بدستش برسان
Read out the letter. Read the letter aloud.
نامه را بلند بخوان
mail
نامههای ارسالی یا دریافتی
mail
ارسال چیزی توسط پست
by next mail
باپست اینده
by next mail
با پیت بعد
mail
مراسلات
mail
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
mail
سیستم ارسال نامه و بستههای پستی از یک محل به دیگری
mail
پست کردن
mail
زره دار کردن پست
mail
جوشن
mail
زره
mail
باپست فرستادن
mail
نامه رسان
mail
پیام های ارسالی بین کاربران صفحه آگهی یا شبکههای مابین
mail
که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
mail
چاپار
mail
پستی
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
mail
پست
e mail
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
junk mail
اقلام پستی ناخواسته
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
mail order
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
coat of mail
زره نیم تنهای
snail mail
اصط لاح عامیه به پست معمولی
snail mail
و نه پست الکترونیکی
mail cart
ارابه پستی
coats of mail
زره نیم تنهای
sea mail
پست دریایی
chain mail
زره زنجیری
ring mail
زره
there was no mail to day
امروز پست نبود
mail box
فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mail box
جعبه پستی
mail call
رسیدن نامه یا پست
mail call
دریافت نامه از پستخانه
there was no mail to day
امروز کاغذنداشتیم
registered mail
پست سفارشی
mail orderly
پستچی
mail merge
ادغام پستی
voice mail
پست صوتی
Registered mail.
نامه سفارشی
mail services
خدمات پستی
mail merging
ادغام پستی
certified mail
پست سفارشی
certified mail
پست سفارشی دو قبضه
computerized mail
پست کامپیوتری
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
air mail
پست هوایی
voice mail
پست اوایی پست صوتی
acknowledged mail
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
mail gram
پست زمینی
overland mail
پستی که از راه خشکی برود
overland mail
پست زمینی
accountable mail
پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
mail cart
گاری پست
mail coach
دلیجان پستی
mail order of payment
دستور پرداخت کتبی
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
mail order business
کسب و کار مکاتبهای
air mail receipt
رسید پست هوایی
She didnt let me mail the shelf .
نگذاشت کاغذ را پست کنم
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
email
[short for electronic mail]
رایانامه
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
ایمیل
We dont know what become of him.
نمی دانیم چه؟ بسر ؟ آمد
dont
کردن
I dont exactly know.
درست نمی دانم
Dont try to get out of it.
سعی نکن اززیرش دربروی
Dont ever come here again.
دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار.
[اینجا نیا.]
I dont know what is what.
نمی دانم چی به چیه
Is that so ?You dont say.
چه میگه ( جدا"اینطور است )
I dont know what became of him .
نمی دانم چه بسرش آمد
Is that so ? You dont say.
نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
dont
نمودن
dont
بپایان رسانیدن
Why dont you come off it!
چرا دست بردار نیستی !
Dont let on that you know.
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
What is all this ? I dont get it .
نفهمیدم ( چی شد ) !
You dont mean that ! you dont say !
نه با با ! ( جدی میگه ؟)
I dont know and I dont want to know .
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
dont
طی کردن گذرانیدن
Dont get my back up.
نگذار آنرویم (روی سگه ) بالا بیاد
How come we dont see you more pften?
چطور دیگه زیاد تورانمی بینم ؟
We dont have it in stock .
این جنس موجود نیست ( نداریم )
Dont you dare tell anyone .
مبادا بکسی بگویی
So dont try to device yourself .
سعی نکن خودت را گول بزنی
please dont forget it
خواهش دارم فراموش نکنید
i dont care a d.
مرا هیچ پروایی نیست
I dont smoke at all.
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
Am I not right?dont you agree with me ?
درست می گه یا نه ؟
dont care
بی تقاوت
dont mention it
چیزی نیست
dont mention it
اهمیت ندارد
dont you thouchit
مبادابه ان دست بزنید
Dont confuse me.
حواسم را پرت نکن
Dont mention it . You are welcome.
اختیار دارید (درمقام تعارف )
If you dont mind my saying.
اگر از حرفم بدتان نیاید
Why do you want to know ? dont be nosy.
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
Dont listen to him .
به حرف اوگوش نکن ( نده )
if you dont object
اگر مانعی نیست
I dont wish ( want ) to malign anyone .
میل ندارم بد کسی را بگویم
i dont meant it
جدی نگفتم
if you dont object
اگر بدتان نمیاید
Dont be sI'lly .
خودت را لوس نکن
Why dont you leave me alone?
از جان من چه می خواهی ؟
I dont mean to intrude .
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
Dont brag about doing this and that .
اینقدر نگه فلان وچنان ( بهمان ) می کنم
i dont want to be rushed
من نمیخواهم کار سرم بریزند
If I dont forget .
اگر یادم بماند ( نرود)
i dont meant it
مقصودی ندارم
Dont breathe a word!
هیچی نگه!
Dont break that branch off.
آن شاخه رانشکن
I dont have an earthly chance.
کمترین شانس راروی زمین ندارم
I dont like such remarks one bit .
از این حرفها هیچ خوشم نمی آید
The doctors dont think she wI'll live.
پزشکان امیدی به زنده ماندن اوندارند
Dont count (bank)on me.
روی من حساب نکنید
These shoes dont fit me.
زنگ مدرسه خورده
Such things just dont interest me.
توی این خطها نیستم
Dont spoil the child .
بچه را خراب نکنید (لوس نکنید )
Dont be a fool(an ass)
خر نشو ( عاقل با ش)
I'll eat my hat if I dont do it .
اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
Dont spoil your appetite .
اشتهایم را خراب نکن ( کور نکن )
dont care a rap
ذرهای باک نداشته باشید
dont care a rap
هیچ پروا نداشته باشید
Dont stand on ceremony.
تشریفات را بگذار کنار ( راحت باش )
Why dont you join our group. ?
چرا به جمع ما نمی آیی ؟
Dont talk to all and sundry.
با این وآن صحبت نکن
His bowels dont move.
شکمش کار نمی کند
Dont be late for work.
دیر سر کار نیایی (سر وقت بیایی )
Dont provoke me to talk.
دهانم را باز مکن!
i dont care a rush
مرا هیچ پروایی نیست
I wI'll fall behind with everything if I dont try hard .
اگر تلاش نکنم از کار وزندگه با زمی مانم
I am down and out . I dont know where my next meal is coming for .
برای نان شب معطل مانده ام
Dont meddle in my affairs .
درکارهای من فضولی نکن
I dont have time to go to the movies .
فرصت نمی کنم به سینما بروم
I dont remember ( recall ) .
یادم نیست
I dont mind the cold .
از سرما ناراحت نمی شوم
Dont sidetrack the issue.
خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
i dont care a snap
مرا هیچ پروایی نیست
I am counting(relying) on you, dont let me down.
روی تو حساب می کنم نگذار آبرویم برود
The husband and wife dont get on together.
زن وشوهر باهم نمی سازند
Dont make so much noise.
اینقدر سروصدانکن
Dont rely on probabilities.
روی احتمالات متگی نباشید
i dont care a pin
هیچ بمن مربوط نیست
i dont care a pin
مرا پروایی نیست
Dont let yourself get into bad habits.
به چیز های بد خودت راعادت نده
Dont stint the food .
سر غذااینقدر گه ابازی درنیاور
I dont have the slightest(faintest)idea.
روحم خبردار نیست
I dont believe a word of it ! A likely story ! Tell that to the marines!
تو گفتی ومنهم باور کردن !
Forget it . dont give it a thought .
اصلا"فکرش راهم نکن
I dont feel like work today.
جویای حال ( احوال ) کسی شدن
I dont have one toman let alone a thousand tomans .
هزار تومان که هیچه یک تومان هم ندارم
A thing you dont want is dear at any price.
<proverb>
چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
Dont count your chickens before they are hatched.
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
Dont neglect writing to your mother .
ازنوشتن نامه بمادرت غافل نشو
Whishes dont wash the dishes.
<proverb>
آرزوها و خیالات ظرفها را نمى شویند .
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
Vegetables dont agree (disagree)with me .
سبزیجات به من نمی سازد
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
We dont have qualified personnel in this company.
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
Dont forget to wind up your watch .
یادت نرود ساعتت راکوک کنی
Dont let the grass grow under your feet.
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
Shut up ! dont inter fere .
فضولی موقوف !
Dont swim on a full stomach .
روی شکم شنا نکن
Dont stick your head out of the car window.
سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
Who cares ? I dont give ( care ) a damn !
ولش
You neednt worry . Dont bother your head.
خیالت راحت باشد
They dont recognize your high-school diploma here.
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Keep stI'll. Stay put . Dont move.
تکان نخورید (حرکت نکنید )
letter of a
اطلاع نامه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com