Dictiornary-Farsi | I intend going on purpose ( deliberately ) . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 120 (7 milliseconds)

English	Persian
I intend going on purpose ( deliberately ) .	قصد سفردارم


Other Matches

To do something on purpose ( deliberately ).	از قصد کاری را کردن
deliberately	با تامل
deliberately <adj.>	آگاهانه
deliberately	عمدا"
deliberately	با مشورت
To deliberately fudge the issue . To gloss it over .	موضوعی را ماست مالی کردن
intend	قصد داشتن
intend	معنی دادن
to intend to do something	در نظر انجام کاری را داشتن
to intend to do something	در صدد انجام کاری بودن
intend	خیال داشتن فهمیدن
intend	بر ان بودن
intend	خواستن
intend	قصد کردن
intend	در نظر داشتن
to intend to do something	قصد انجام کاری را داشتن
i intend to stay here	خیال دارم که ...
i intend to stay here	بر انم که
i intend to stay here	قصد دارم اینجا بمانم
I intend to . . . I am of the opinion that … .	بر آنم که …
we intend no harm	قصد ازار نداریم
i intend my son for the bar	خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
I intend to buy a car .	خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I didn't intend to involve you in this mess.	من نمی خواستم تو را با این گرفتاری [دردسر] درگیر کنم.
he was in purpose to do it	در نظر داشت که ان کار رابکند
to what purpose	برای چه منظور
to no purpose	بی نتیجه
to no purpose	بیخود
to purpose something	هدف چیزی [انجام کاری] را داشتن
that is i. to this purpose	برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
that is a to our purpose	این مخالف منظورماست
on purpose <idiom>	عمری
for this purpose <adv.>	با توجه به این
on purpose	عمدا"
to no purpose	بیهوده
purpose	عزم
purpose	غرض
purpose	غرض مقصود
purpose	مفهوم
purpose	مفاد
purpose	غایت
purpose	هدف
purpose	قصد
purpose	نیت
purpose	قصد داشتن پیشنهادکردن
purpose	عمد
purpose	هدف مقصود
purpose	منظور
all purpose	همه منظوره
purpose	درنظر داشتن
purpose	پیشنهاد
for this purpose <adv.>	به این ترتیب
for this purpose <adv.>	بدین وسیله
for this purpose <adv.>	از این رو
purpose-built <adj.>	سودمند
purpose-built	تکمنظوره برایمنظوریخاص
what is the purpose of thislaw	مقصود از این قانون چیست
purpose-built <adj.>	کارکردی
purpose-built <adj.>	درست
purpose-built <adj.>	هدفمند
purpose-built <adj.>	اجرا شدنی
purpose-built <adj.>	شایسته
purpose-built <adj.>	قابل استفاده
purpose-built <adj.>	به درد بخور
purpose-built <adj.>	بدرد خور
purpose-built <adj.>	دارای مزیت
purpose-built <adj.>	باصرفه
purpose-built <adj.>	مناسب
purpose-built <adj.>	عملی
serve one's purpose <idiom>	مفیدبودن شخص برای کاری مشخص
purpose-built <adj.>	مفید
purpose of the dam	هدف سد
purpose-built <adj.>	قابل اجرا
infirm of purpose	بی اراده
multi purpose	چند منظوره
it subserves our purpose	بدرد کارمامیخورد
it subserves our purpose	مارادر رسیدن بمقصودکمک میکند
general purpose	هر کاره
general purpose	بدرد هر کاری خورنده
general purpose	همه منظوره
infirm of purpose	بی عزم
he speaks to the purpose	بیهوده نمیگوید
he speaks to the purpose	قصدی دارد
he speaks to the purpose	با منظورسخن میگوید
all purpose canister	قوطی مواد منفجره همه منظوره
of set purpose	عمدا"
purpose made	کالاهای خاص
purpose made	کالای سفارشی
all purpose machine	دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
cross purpose	قصد مغایر
special purpose	تک منظوره
cross purpose	قصد متقابل
genbral purpose	همه منظوره
special purpose	خاص منظوره
special purpose	یک منظوره
single purpose	تک منظوره
genbral purpose	عام منظوره
purpose of the dam	منظور از سد
dual purpose gun	توپ دو کاره
general purpose program	برنامه عام منظوره
general purpose computer	کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره
general purpose interface	میانگیر همه منظوره
general purpose machine	دستگاه برای اهداف مختلف
general purpose program	برنامه همه منظوره
multi purpose vehicle	وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi-purpose ladder	نردبانچندمنظوره
general purpose register	ثبات همه منظوره
general purpose ship	ناو چند کاربردی
multi purpose machine	ماشین چند کاره
special purpose computer	کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
It this case , the purpose has been defeated .	دراین مورد نقض غرض شده است
general purpose operating system	سیستم عامل همه منظوره
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly.	بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
special purpose programming language	زبان برنامه نویسی تک منظوره
general purpose interface bus	مسیر میانگیر همه منظوره
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code	زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .	امید وارم نظرتان را تأمین کند
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]	یونیماک [حمل و نقل]
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose.	ماندن او در اینجا بی فایده است