Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
I slipped into the room .
یواشکی وارد اطاق شد
Other Matches
slipped
لغزیدن
slipped
جدا شدن لنگر اززمین
slipped
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slipped
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped
شیب
slipped
خفت
slipped
محل توپگیر پشت محافظ میله
slipped
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slipped
سریدن
slipped
یادداشت
slipped
صورت
slipped
فهرست
slipped
ازقلم انداختن
slipped
اشتباه کردن
slipped
لغزش
slipped
خطا
slipped
سهو
slipped
اشتباه لیزی
slipped
گمراهی
slipped
قلمه سرخوری
slipped
تکه کاغذ
slipped
زیرپیراهنی
slipped
ملافه
slipped
گریختن سهو کردن
slipped
لیز خودن
slipped
نسل لغزیدن
slipped
اولاد
slipped
نهال
slipped
روکش متکا
slipped
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
errors slipped in
اشتباهاتی دران راه یافت
It slipped my tongue.
از ذهنم دررفت ( پرید )
slipped disc
وضعیتیکهیکیازدیسکهادرجهتدرستینمیچرخد
It slipped my mind.
آن را فراموش کردم.
the quilt slipped off the bed
لحاف ازروی رختخواب
the quilt slipped off the bed
پس رفت
in the room of
درعوض
these room let well
نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
room no
اطاق شماره 3
To do up the room.
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
in the room of
بجای
the f. of a room
اثاثیه اطاق
take your w to another room
اسباب کارخودراباطاق دیگرببرید
room
انبار
room
جا
room
فضا
room
محل موقع
in my room
در اتاقم
room
مجال
room
مسکن گزیدن منزل دادن به
room
اتاق
room
وسیع تر کردن
room
اطاق
room
خانه
still room
شربتخانه
reception room
اتاق انتظار
reception room
پذیرشگاه
common room
اتاق استادان
ware room
بارخانه
ware room
انبارکالا
tea-room
کافه
common room
باشگاه دانشجویان
common room
تالار دانشجویان
ladies' room
مستراح زنانه
leg room
پا جا
reception room
اتاق پذیرایی
men's room
مستراح مردانه
reading room
قرائت خانه
reading room
اتاق قرائت
reading room
خوانشگاه
leg room
جا برای پاها
ware room
انبار گمرک
they rushed out of the room
از اطاق بیرون ریختند
they rushed into the room
ریختند توی اطاق
the room was seated for 00
جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
the room was not lived in
هنگام روز در ان اطاق زندگی نمیکردند
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
stock room
انبار کالا
test room
اطاق ازمایش
test room
ازمایشگاه
tiring room
محل تعویض لباس هنرپیشه
to spray a room
امشی یاداروی دیگردراطاقی افشاندن
ware room
انبار کردن مخزن
ward room
اطاق افسران در کشتی جنگی
war room
اتاق عملیات
war room
اتاق جنگ
waiting room
اطاق انتظار
wainscoting of a room
کار چوبی داخل اطاق
upper room
بالاخانه اطاق فوقانی
tap room
محل پیاله فروشی
tea-room
رستوران
keeping-room
اتاق نشیمن
a double room
یک اتاق دو نفره
Do you have a room with a better view?
آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
Room 123
اتاق 123
make room for someone or something
<idiom>
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
elbow room
<idiom>
The room is stuffy .
هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
We entered the room together .
باهم وارد اطاق شدیم
I could have sworn that there was somebody in the next room .
می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
assmbly-room
اتاق همایش
waiting-room
اتاق انتظار
Could you reserve a room for me?
آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
a single room
یک اتاق یک نفره
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
Make some room here.
یک قدری اینجا جا باز کن
room thermostat
اتاقکترموستاد
rehearsal room
اتاقتمریننمایش
pump room
اتاقپمپ
laundry room
اتاقکلبایشویی
first focal room
اولیناتاقمرکزی
engine room
اتاقموتور
dimmer room
تاریکخانه
crew's room
اتاقخدمه
control room
اتاقکنترل
second focal room
دومیناتاقمرکزی
service room
اتاقسرویسدهی
There is no room for doubt.
جای تردید نیست
We are cramed for room.
جایمان تنگ است
spare room
اتاقمخصوصمیهمانان
room service
سرویسداخلاتاق
morning room
اتاقنورگیر
incident room
اتاقبازجوئی
double room
اتاقدونفره
consulting room
اتاقمعاینه
torpedo room
اتاقکاژدر
tea-room
چایخانه
guard room
پاسدارخانه
cycle of the room
دورقمر
cycle of the room
گردش ماه
crush room
گردش گاه بازیگرخانه
counting room
دفترخانه
coffee room
اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
coffee room
خوارک خانه
cloak room
اطاق رختکن
waiting-room
اطاق انتظار
cleaning room
اطاق شستشو
operating room
جایگاه عمل
damp room
اطاق نمناک
rest room
مستراح
green room
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
furnace room
فضای داخل کوره
fire room
اطاق دیگ بخار ناو
coding room
اطاق رمز
elbow room
ازادی عمل
dwelling room
اطاق نشیمن
rest room
استراحتگاه
distorted room
اتاق خطاانگیز
dark room
اتلیه
dark room
تاریکخانه عکاسی
boiler room
اطاق دیگ بخار
bed room
اطاق خواب
operating room
اطاق عمل
store room
انبار خانگی
sitting room
اتاق نشیمن
sitting-room
اتاق نشیمن
store room
انبار
store room
جای انبار کردن
living room
اتاق نشیمن
powder room
مستراح یا توالت زنانه
dining room
اطاق نهارخوری
dining room
اطاق ناهار خوری
living room
سالن نشیمن
store-room
جای انبار کردن
store-room
انبار
guest room
اطاق مهمان
back room
محوطه بین خط پایانی ودیوار
guest-room
اطاق مهمان
drawing room
سالن پذیرایی
standing room
جای ایستادن
drawing room
اطاق پذیرایی
store-room
انبار خانگی
dressing room
اطاق رخت کن
dressing room
اطاق ویژه ارایش
dressing room
رختکن
living room
اطاق نشیمن
statem room
خوابگاه افسران ناو
room temperature
دمای اتاق
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
room mate
هم اتاق
room lighting
روشنایی اطاق
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
ready room
اطاق توجیه
punch room
اطاق منگنه زنی
provision room
انبار مواد غذایی
plotting room
مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
orderly room
دفتر گروهان
sea room
شعاع عمل دریایی ازاد
sea room
شعاع مانور دریایی
squad room
اطاق خواب سربازان
smoking room
وقیح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com