Dictiornary-Farsi | I went hungry last night . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
I went hungry last night .	دیشب گرسنه ماندم


Other Matches

hungry	[تورفتگی طاقچه مانند در دیوار عمیق]
hungry	حاکی از گرسنگی
hungry	گرسنگی اور حریص
hungry	مشتاق
to get [be] hungry	گرسنه شدن [بودن]
hungry	دچار گرسنگی
to be hungry	گرسنه بودن
i f. hungry	گرسنه ام
go hungry	گرسنه ماندن
Are you hungry?	تو گرسنه هستی؟
hungry	گرسنه
I'm hungry.	من گرسنه هستم.
to go hungry	گرسنه ماندن
I´m as hungry as a horse.	آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom>	آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
Do you feel hungry?	شما احساس گرسنگی می کنید؟
to not feel hungry [to not like having anything]	اصلا اشتها نداشتن
I'm not a bit hungry.	یکخورده هم احساس گرسنگی نمی کنم.
I'm beginning to get scared [hungry] .	آهسته آهسته به ترس می افتم [گرسنه می شوم] .
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.	سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
The full man does not understand a hungry one . <proverb>	سیر از گرسنه خبر ندارد .
I'm not very hungry, so please don't cook on my account.	من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
Sea [mountain] air makes you hungry.	هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
last night	شب گذشته
To take a night off .	یک شب از کار مرخصی گرفتن
the night before last	پریشب
first night	شب اول
first night	شب افتتاح
first night	گشایش شب
his almost night	نزدیک شب است
his almost night	تقریباشب است
he went by night	شبانه رفت
d. and night	شب و روز
last night	دیشب
all night	همه شب
at night	شب هنگام
at night	در شب
night	شب
all night	در تمام شب
night	غروب
night	شب هنگام برنامه شبانه
d. and night	شبانه روز
night	تاریکی
to night	امشب
He vanished into the night.	در سیاهی شب نا پدید گشت
Good night.	شب بخیر
I had a dream last night.	دیشب خواب دیدم
good night	شب شما خوش
stag night	مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
opening night	شباولیناجراییکقطعههنری
night shift	شیفتشب شبکار
one-night stands	نمایش یک شبه
night porter	پذیرششبهتل
one-night stands	برنامهی یک باره
bonfire night	شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
one-night stands	تک برنامه
one-night stands	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stand	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
the deep of night	دل شب
queen of night	سیم نقره
queen of night	زن شکارکن
queen of night	نام الهه ماه وشکار
night watch	پاسبان شب گزمه
night watch	پاس شب
night walker	یکجورکرم بزرگ
night walker	کسیکه در خواب راه میرود
he did not est all night	درتمام شب ارام نگرفت
the night is yet young	تازه سرشب است
one-night stand	تک برنامه
one-night stand	برنامهی یک باره
one-night stand	نمایش یک شبه
good night	شب بخیر
guest night	شب مهمانی
what a night we made of it	چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
we made a night of it	چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
the third watch of the night	پاس سوم شب
night walker	فاشق شبگرد
fly by night	شخص کوتاه عمر
On Sunday night.	شب یکشنبه
night owl	ادم شب زنده دار
fly-by-night	شب گریز
fly-by-night	ادم شبرو
night-watchmen	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-time	هنگام شب
night time	هنگام شب
I was up all night in my bed.	من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
accommodation for the night	خوابگاه برای یک شب
night migrant	شب کوچنده [پرنده شناسی]
Good night	شامگاهان نیکو
night owls	ادم شب زنده دار
night waking	شب زنده داری
Can you stay over night?	می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
fly by night	طالب سود انی
Could you put us up for the night ?	ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
day and night <idiom>	شب وروز پشت سرهم
fly-by-night <idiom>	نامطمئن (کار،شفل)
night and day	شبانه روز
night and day	شب و روز
What is the price per night?	قیمت برای یک شب چقدر است؟
night assault	شبیخون
before mid night	قبل از نیمه شب
night shirt	پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
night schools	اموزشگاه شبانه
night school	اموزشگاه شبانه
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
night flying	در شب
night flying	پرواز
night eyed	شب بین
night effect	تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
night dress	جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
night clothes	لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night clothes	جامه خواب
night stool	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night flying	شب پرواز کن
night glass	دوربین شب
night interception	کمین شبانه
night interception	رهگیری شبانه
night hag	فرنجک
night hag	خفتک سکاچه
night hag	کابوس
night hag	بختک
night gown	خواب جامه
night gown	جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night chair	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night cellar	زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night bilndness	شبکوری
my wakeful night	شب بیخوابی یا بیداری من
live out the night	شب را صبح کردن
live out the night	شب را بسر بردن
he outwatched the night	شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
night attack	شبیخون
in noon of night	در نیمه شب
i was up late last night	بودم
night bilndness	روز بینی
night bilndness	روزکوری
night cap	گشتی رزمی هوایی شبانه
night brawler	شب دعوا کن
night boat	قایق اماده
night blindness	شب کوری
night blind	شبکور
night black	سیاه
night bird	مرغ شب بیدار
night bilndness	شب بینی
night interception	استراق سمع شبانه
night landing	فرود شبانه
night vase	قاروره
night soil	سواد
night soil	کثافات مبال
he did not est all night	همه شب نیارمید
night season	هنگام شب
night robe	لباس خواب
night raven	مرغ شب خوان
night raven	مرغ حق
night piece	دورنمای شب
night soil	برازی مستراح
night stick	باتون
night vision	دید در شب
night vase	فرف ادار
night vase	شاشدان
night tide	جزرو مدشبانه
night tide	هنگام شب
night table	پاتختی
night suit	جامه خواب
night stick	چوب باتون
night partol	عسس
night order	دستورات شبانه
night order	دستور شبانه
night landing	پیاده شدن درساحل در شب
night light	شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night eyed	روز کور
night season	شب هنگام
night light	روشنایی شب
night line	ریسمان ماهی گیری شبانه
night moans	نالههای شب تا صبح
night long	از سر شب تا بامداد
night operations	عملیات شبانه
night vision	دید شب
night vision	دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night of ignorance	شام نادانی
night of ignorance	شام جهل
he did not rest all night long	همه شب نیارمید
Everyone retired early that night.	در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
i hsd a bad night	دیشب خوب نخوابیدم
i passed an uneasy night	شب بدی گذراندم
You should always be careful walking alone at night.	همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
i passed an uneasy night	ناراحت بودم
i passed an uneasy night	دیشب
The officer on night duty.	افسر کشیک شب
I couldnt get to sleep last night.	دیشب خوابم نمی برد
The night is stI'll young.	تازه اول شب است
To travel night and day .	شب وروز مسافرت کردن
What ist the price per night?	اجاره آن هر شب چقدر است؟
Far into the night . Into the early hours.	تا دم دمهای صبح
operational pattern of marks by night	نقشیازعلائممشخصبرایشب
Last night I called [rang] my mom.	دیشب به مادرم زنگ زدم.
To sThe night is stI'll young .	تازه سرشب است
He works day and night (round the clock).	روز وشب کارمی کند

I went hungry last night .

دیشب گرسنه ماندم