English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
English Persian
If you wI'll wait a moment. اگر یک لحظه تلفن زد مرا خبرکن
Search result with all words
Tell him, he needs to wait for a moment. به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
Other Matches
From moment to moment . Every minute. آن به آن ( هر دقیقه )
it will p to wait جورهمه مارا اوبایدبکشد
wait on پیشخدمتی کردن
wait on خدمت رسیدن و خدمت کردن
wait upon پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
wait صبر کردن
wait انتظار کشیدن معطل شدن
wait پیشخدمتی کردن
Wait up! صبر بکن! [تا کسی بیاید یا برسد]
wait up for <idiom> به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
wait a little کمی صبر کنید
wait a second یک دقیقه
wait a second یک خرده صبر کنید
to wait کردن دیدنی کردن
to wait پیشخدمتی
to wait خدمت رسیدن
to wait for any one منتظر کسی شدن
wait a second تامل کنید
wait چشم براه بودن منتظر شدن
wait a second اندکی صبر کنید
to wait one's leisure پی فرصت گشتن
I'll show you ! just you wait ! حالاخواهی دید ! ( درمقام تهدید )
Do you think it advisable to wait here آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
Wait a minute . یک دقیقه مهلت بده
lie in wait <idiom> جایی قیم شدن
wait table <idiom> سرو کردن غذا
he made me wait مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
Wait a minute . یکدقیقه صبر کن
it will pay to wait به منتظر شدنش نمیارزد صبر کردنش ارزش دارد
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
Can you wait until tommorrow? می توانی تافردا صبر کنی ؟
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state حالت انتظار
to wait one's leisure منتظرفرصت محال بودن
wait time خیر بین یک درخواست برای داده و ارسال داده از حافظه
wait time زمان انتظار
zero wait state وضعیت یک وسیله
wait a bit اندکی
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
wait a minute اندکی صبر کنید
wait a minute یک دقیقه صبر کنید
wait a bit صبرکنید
wait state وضعیت انتظار
to wait for a favorable opportunity منتظر یک فرصت مطلوب بودن
wait on (someone) hand and foot <idiom> به هر نحوی پذیرایی کردن
zero wait state computer کامپیوتر با وضعیت انتظاری صفر
don't wait the dinner for me ناهاعرابرای خاطرمن معطل نکنید
Time and tide wait for no man . <proverb> زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
time and tide wait for no man <proverb> کوزه بودش آب می نامد به دست آب را چون یافت خود کوزه شکست
moment دم
moment لحظه گشتاور چرخشی
moment لحظه
moment عزم
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ان
moment هنگام
moment زمان اهمیت
moment گشتاور
moment لنگر
moment ممان
at the moment در این حین
at the same moment در آن هنگام
At the moment we are not able to ... در حال حاضر امکانش نیست که ما ...
Let me think a moment . بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
it is of no moment هیچ اهمیت ندارد
at the moment در حال حاضر
at the moment اکنون
first moment گشتاور نخست
first moment عزم نخست
statical moment لنگر سطحی
moment of inertia گشتاورماند
statical moment لنگر ایستایی
three moment equation معادله سه لنگری
transition moment گشتاور انتقال
turning moment گشتاورواژگونی
turning moment لنگر واژگونی
transition moment گشتاورجهش
torsional moment گشتاور پیچشی
moment of truth هنگامی که گاو باز برای کشتن با گاو رو به رو میشود
at the present moment عجالتا
at the present moment اکنون
moment of truth لحظهی راستیننما
moment of truth دم سرشتنما
For the moment he is in the saddle. فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
at the present moment فعلا
It was the work of a moment . کا ریک لحظه بود
In the heat of the moment <idiom> [در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
He entered at that very moment . درهمان لحظه وارد شد
on the spur of the moment <idiom> ناگهانی
(on the) spur of the moment <idiom> ناگهان
spur-of-the-moment تصمیمیاعملناگهانیواتفاقی
at the present moment درحال حاضر
of pithand and moment مهم
magnetic moment گشتاور مغناطیسی
maximum moment حداکثر لنگر
maximum moment لنگر بیشینه
moment arm بازوی گشتاور
moment coefficient ضریب گشتاور
moment equation معادله لنگر
moment index نمای گشتاور
moment of a dipole گشتاور دو قطبی
moment of a force گشتاور یک نیرو
moment of a magnet گشتاور مغناطیسی
moment of force گشتاور نیرو
moment of inertia ممان اینرسی
moment of inertia عزم جبر
moment of inertia عزم لختی
moment of inertia لنگرلختی
moment of inertia لنگر جبر
i was busy at the moment در ان وقت کار داشتم
i am busy at the moment نقدا` مشغولم
i am busy at the moment فعلا` کاردارم
additional moment لنگر مکمل
area moment گشتاور سطح
at the earliest p moment در نخستین وهله امکان
at the moment of death حین فوت
at the moment of death حین وفات
at the moment of the sale حین البیع
at the precise moment در سر موقع
bending moment کنگر خمشی
bending moment گشتاور خمشی
bond moment گشتاور پیوند
dipole moment گشتاور دوقطبی
dipole moment گشتاور دو قطبی
disturbing moment گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
failure moment لنگر گسیختگی
flexural moment لنگر خمشی
i am busy at the moment اکنون کار دارم
moment of inertia گشتاور ماند
on the impluse of the moment هر جور پیش اید
on the impluse of the moment بی اراده
on the impluse of the moment بی اندیشه
on the spur of the moment باقتضای وقت
overturning moment لنگر واژگونی
psychological moment موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
psychological moment سربزنگاه
bending moment لنگر خمشی
restoring moment گشتاور برگشتی
restraining moment لنگر گیرداری
rolling moment گشتاور غلطشی
righting moment ممان راست کننده ناو
righting moment نیروی راست کننده ناو
righting moment گشتاور راست کننده
righting moment گشتاورراست کن
rotation moment گشتاور چرخشی
on the impluse of the moment بیخود بدون دلیل
multipole moment گشتاور چند قطبی
resisting moment لنگر مقاوم
moment of momentum گشتاور اندازه حرکت
moment of resistence لنگر مقاوم
moment of inertia گشتاورلختی
multiple moment گشتاور چندگانه
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of inertia گشتاور اینرسی
moment of inertia گشتاوراینرسی
moment of inertia گشتاور لختی
I am tied up ( busy) at the moment. الان دستم بند است
cebter of pressure moment گشتاور مرکز فشار
additional bending moment لنگر خشمی مکمل
shape of the moment diagram شکل دیاگرام خمشی
reversed rolling moment گشتاور ناشی از کنترل معکوس در صفحه غلتش
negative bending moment لنگر خمشی منفی
to have arrived [expected moment] رسیدن [به زمان انتظار رفته]
ready to pay at any moment دست به کیسه
shear and moment diagram دیاگرام نیروی برشی و لنگرخمشی
principal moment of inertia لنگر اصلی لختی
matters of great moment مسائل مهم
moment diagrams byparts دیاگرام لنگر خمشی جزء به جزء
magnetic dipole moment گشتاور دو قطبی مغناطیسی
molecular dipole moment گشتاور دو قطبی مولکولی
internal resisting moment لنگر مقاوم درونی
moment at fixed ends لنگر سر گیردار تیر
moment distribution method روش توزیع لنگر
The moment I set eyes on you. , از آن لحظه که چشمم بتو افتاد
principal moment of inertia لنگر اصلی ماند
fixed end moment لنگر گیرداری
product moment correlation همبستگی گشتاوری
effective magnetic moment گشتاور مغناطیسی موثر
relations between load, shear and moment رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
Things are very slack (quiet) at the moment. فعلا" که کارها خوابیده
Leave it I'll tomorrow . Let it wait tI'll tomorrow . بگذار بماند تا فردا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com