Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English
Persian
In view of the fact that … whereas …
نظر به اینکه
Search result with all words
in view of the fact that
نظر به اینکه
Other Matches
As a matter of the fact. in fact . in point of fact.
درحقیقت
I appreciate the fact that ...
من قدر این را می دانم که ...
We know it for a fact that…
برایمان کاملا" معلوم است که ...
Despite the fact that…
با وجود اینکه
The fact is that…
قدر مسلم اینست که ...
the fact that
این امرکه
fact
واقعیت
fact
حقیقت
fact
بوده
I know it for a fact.
این یک حقیقت مسلم است
an a fact
تمام شده
the fact that
اینکه
It's a well-known fact that ....
این را همه کس بخوبی میدانند که ...
in fact
به عبارت دیگر
in fact
درحقیقت
in fact
براستی
in fact
برای مثال
in fact
یعنی
fact
وجود مسلم
matter of fact
بطور واقعی
to confess the fact
اقراربعمل کردن
ignorance of fact
جهل موضوعی
to evolve a fact
چگونگی امری را فاهر کردن
matter-of-fact
حقیقت امر
in point of fact
حقیقت امر اینست که
owing to the fact that
نظر به اینکه
owing to the fact that
به واسطه اینکه
established fact
محرز
in point of fact
خوب بخواهید بدانید
owing to the fact that
از انجایی که چون
mistake of fact
اشتباه موضوعی
issue of fact
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
as a matter of fact
حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
established fact
امر محقق
matter of fact
حقیقت امر
matter of fact
<idiom>
چیزی واقعا درست باشه
matter-of-fact
<idiom>
چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
The fact of the matter is. . . . . . .
حقیقت امر اینست که ...
fact-finding
ماموریتکشفحقیقت
fact sheet
برگهایحاویاطلاعاتمشخصدربارهچیزی
fact of life
حقیقتزندگی
presumption of fact
استنباط از روی امارات
matter-of-fact
بطور واقعی
anestablished fact
امر محقق
Not to mention the fact that …
حالا بگذریم از اینکه...
in point of fact
<idiom>
براستی ،واقعا
In fact, that is just what is good about it.
اتفاقا"خوبیش در همین است
He was dismissed though (while) he was in fact innocent.
اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
fact finding body
کمیسیون تحقیق
fact finding body
هیات تحقیق
We should not have lost sight of the fact that ...
ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
This contract is in fact ascrap of paper .
این قرار داد درواقع یک کا غذ پاره است
mistake of fact is a good defence
اشتباه حکمی دفاع محسوب میشود
in view of
<idiom>
به خاطر اینکه
view
منظره
view
نما
in view of
نظر به
view
دید
view
نگاه
view
چشم انداز
with a view to
از نظر برای
with the view of
به منظور
with a view to
از لحاظ
on view
در معرض نمایش
he took a different view
نظریه دیگری اتخاذ کرد
to have in view
در نظر داشتن
view from above
منظرهبالایی
view
نظر
outside view
منظره خارجی
outside view
نمای خارجی
with the view of
از نظر برای
with a view to
به منظور
with the view of
از لحاظ
he took a different view
نظردیگری پیداکرد
to the view
اشکارا
view
نظریه
view
منظور
view
بازدیدکردن
view
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
view
نمایش
view
نما
view
نیمرخ
view
نقطه نظر
view
دیدگاه
view
از نظرگذراندن
view
دیدن
view
چشم انداز قضاوت
view
نظر
view
دید
view
نظریه عقیده
view
منظره
point of view
لحاظ
world view
جهان بینی
anterior view
شکلمقدماتی
dorsal view
منظرهپشتی
exterior view
منظرهبیرونی
general view
نگاهکلی
posterior view
نمایپشتیبدن
rear view
منظرهپشتتراکتور
view camera
دوربیننما
points of view
دیدگاه
points of view
نقطه نظر
point of view
دید
point of view
نظریه
what's your view
[of it]
[or opinion
[on it]
]
?
و نظر شما
[در آن مورد]
چیست ؟
to have a different view of
[ opinion about]
something
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
city view
نمای شهر
view type
نوع نما
retrospective view
[on]
پس نگری
[به]
Do you have a room with a better view?
آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
retrospective view
[on]
نگاه به گذشته
As I see . In my view ( option) .
به نظرمن ( درنظرمن )
point of view
نقطه نظر
She was fascinated by the view.
غرق تماشای منظره بود
point of view
دیدگاه
take a dim view of
<idiom>
مخالف بودن
points of view
نظریه
half view
نیم نما
exploded view
منظره بریده
detail view
نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
panoramic view
منظره پهنه نما
partial view
نمای جزیی
plan view
دید از بالا
plan view
نقشه کف
close up view
نمای کلوزاپ
sectional view
نمای برشی
side view
نیمرخ
side view
از پهلو
side view
نمای جانبی
side view
نمای پهلویی
plan view
نمای بالا
exploded view
منظره شکافته شده مدل بریده
exploded view
شرحی از یک ساختمان جامد
field of view
میدان دید
full view
نمای روبرو
full view
نمای تمام رخ
front view
پیشانی
front view
جبهه
in the public view
در ملاء عام
front view
نمای جلو
front view
نمای جلویی
isometric view
رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
field of view
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
keping with one's view
مطابق نظرکسی بودن
maxwellian view
نظریه ماکسولی
maxwellian view
نگرش ماکسولی دید ماکسولی
field of view
منظره
side view
نمای جنبی
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
to interrupt a view
جلو منظرهای را گرفتن
to pass one's view
از نظرگذشتن
top view
نمای فوقانی
view favourably
با نظر مساعد نگریستن
view finder
ویزر
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
points of view
لحاظ
points of view
دید
auxiliary view
نمای کمکی
birds view
چشم اندازهوایی
these two view are polesapart
این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
they view it favourably
بانظرمساعد به ان مینگرند
three view drawing
رسم فنی با سه نما
to burst upon the view
ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
rear-view mirror
آیینهی جلو
rear-view mirror
آیینهی عقبنما
bird's eye view
دید کلی
bird's eye view
نظر اجمالی
bird's eye view
منظرهی هوایی
bird's eye view
چشمانداز
bird's eye view
دورنما
bird's eye view
منظرهای که از بلندی دیده میشود
with this end in mind
[view]
<idiom>
با این هدف در ذهن
[نظر]
[اصطلاح]
rear-view mirrors
آیینهی جلو
rear-view mirrors
آیینهی عقبنما
rear-view mirror
آیینهی پسنما
strict profile view
نمای نیمرخ کامل
To view something approvingly ( favourably ) .
چیزی را با نظر موافق ( مساعد ) نگریستن
trail-view mirror
آینهبغلتریلی
to be of
[or share]
the same view
[or opinion]
هم عقیده بودن
How do you predict(view)the situation?
اوضاع را چگونه می بینی ؟
personal computer (view from above)
کامپیوترشخصی
we camw in view of that house
د رچشم رس ان خانه واقع شدیم
rear-view mirrors
آیینهی پسنما
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .
امید وارم نظرتان را تأمین کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com