Dictiornary-Farsi | It is avery good ( an original ) idea. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
It is avery good ( an original ) idea.	فکر بسیار خوبی است


Other Matches

It might be a good idea for you to come .	بد نیست شما هم بیایید
that is a good idea	خوب فکری است
that is a good idea	خوب نظری است
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards .	یک بام ودو هوانمی شود
Good gracious ! Good heaven ! My god !	پناه برخدا
HE is good at math. He has a good head for figures.	حسابش ( ریاضیات ) خوب است
original	نسخه اولیه
original	ابتدایی
original	دیسک داده اصلی
original	که از آن می توان کپی گرفت
original	آنچه اول استفاده یا ساخته شود
original	اصیل
original	اصلی
original	اصل
original	مبتکر ابتکاری
original	بکر
original	بدیع
original	منبع سرچشمه
original	اغازین
original	ابتکاری
original	نسخه اصلی
original response	پاسخ ابتکاری
original overlay	پوششاصلی
the original letter	عین نامه
original data	داده اصلی
original sin	نخستین گناه ادم ابوالبشر
original soil	خاک بکر
original document	بنچاق
original document	اصل سند
original map	نقشه مادر
original map	نقشه اصلی
original language	زبان اصلی
original ground	زمین بکر
original ground	زمین طبیعی
original nature	طبع اغازین
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
original ground level	تراز زمین طبیعی
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
original and derivative estate	اصل مال یا نمائات یا منافع ان
original and derivative estate	مال اصلی و مال فرعی
to get the idea	پنداشتن
to get the idea	فرض کردن
The very idea !	معنی ندارد ! ( قبیح است )
to be i. with an idea	فکری در کسی تاثیر نمودن
to from an idea of something	چیزیرا تصور کردن
to from an idea of something	فکرچیزی را کردن
i have no idea of that	هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
i had no idea he was going	که او میرود
to get the idea	تصور کردن
It was her own idea.	این فکرمال اوبود
i had no idea he was going	هیچ نمیدانستم
idea	نقشه کار
idea	زاییده افکار
idea	درک
idea	فکر
idea	فکر خیال
idea	طرزفکر
idea	نیت
idea	خبر
idea	مقصود معنی
idea	عقیده
idea	گمان
idea	انگار
idea	اندیشه
idea	تصور
idea	اگاهی
idea	انگاره
I am against the idea altogether.	اساسا"با این فکر مخالفم
crackpot idea	طرز فکر دیوانه
To give up the idea.	چشم پوشیدن ( منصرف شدن )
to grasp an idea	موضوعی رادرک کردن
What a ridicrlous idea !	چه حرف مسخره یی !
fixed idea	فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed idea	تعصب
what's the big idea <idiom>	تو مغزت چی میگذرد
get behind (a person or idea) <idiom>	کمک کردن
crazy idea	طرز فکر دیوانه
to toy with the idea of doing something <idiom>	چیزی را در سر پروراندن
crackpot idea	فکر خل
to get a general idea of something	فهمیدن موقعیتی [موضوعی] به طور کلی
i gave up the idea	از ان خیال منصرف شدم
i gave up the idea	ازان خیال صرف نظر کردم
to entertain the idea of doing something <idiom>	چیزی را در سر پروراندن
crazy idea	فکر خل
This idea took root in my mind.	این نظریه درفکرم ریشه گرفت
She wasn't any too pleased about his idea.	او [زن] در مورد ایده او [مرد] خیلی خوشحال نبود.
This is not my idea of pleasure ( fun ) .	به نظر من این هم تفریح نشد
Playing football is not my idea of fun .	فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
my fancy plays round that idea	خیال من همواره در پیرامون این موضوع سیر میکند
I dont have the slightest(faintest)idea.	روحم خبردار نیست
He has got the idea into his head to quit his job.	به سرش زده شغلش را ول کند
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.	این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.	من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone .	نمی دانم کدام گوری رفته است
it is in good keep	انراخوب نگاه میدارند
to come to good	راست امدن
to come to good	عاقبت بخیرشدن
to come to good	نتیجه خوب دادن
much of it was good	مقدار زیادی از ان خوب بود خیلیش خوب بود
good-looking <adj.>	خوش قیافه
good look	خوش نما
It's good to see you again.	خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
good for nothing	بی مصرف
good for nothing	بی عرضه
good for nothing	بی ارزش
very good	بسیار خوب
of a good d.	خوش مشرب
no new is good new	یارویدادتازه خودیک خبر خوشی است
no new is good new	نبودن خبر
particular good	عین شخصی
it is in good keep	خوب نگاه داشته یاحفافت شونده
in good f.	نیت پاک
He is good for nothing.	به هیچ دردنمی خورد
He went for good.	رفت و دیگه نیامد
good will	حق کسب و پیشه وتجارت
good will	سرقفلی
good will	میل
Go while the going is good .	تا فرصت با قی است برو
What is the use ? what good wI'll it do ?	فایده اش چیست ؟
good will	رضامندی
What is good enough for others should be good enough for you.	خونت که از بقیه رنگین تر نیست
You did well. Good for you.	خوب کردی
do someone good <idiom>	سود بردن از کسی
well and good	باشد چه ضرر دارد
We've never had it so good. <idiom>	وضع [مالی] ما تا حالا اینقدر خوب نبوده است.
of a good d.	خوش حالت
well and good <idiom>	رضایت بخش
so far, so good <idiom>	تا حالاهمه چیز روبه راه است
your is not as good as his	مال شما انقدر خوب نیست که مال او
for good <idiom>	برای همیشه ،پایدار
good will	حسن نیت
good-looking <adj.>	خوشرو
good-looking	خوش منظر
good	پاک معتبر
good	صحیح
for good	برای همیشه
for good	بطور قطعی
good	ممتاز ارجمند
good	کامیابی
do good to others	بدیگران نیکی کنید
do good	احسان کردن
good	قابل
good	شایسته
good	سودمند مفید
to be up to no good	کار بدی [خطایی] کردن
good	خوب
good	نیکو
good	نیک
good	پسندیده خوش
good	مهربان
do good	نیکی کردن
good	خیر
good	سود مال التجاره
good looks	قشنگی
good looks	زیبایی
good	اجناس
good	خیر فایده
good	معتبر موجه نسبتا" زیاد
good	مسیر خاکی مرطوب و محکم
as good as	بهمان خوبی
as good as	خیلی خوب
come to good	نتیجه خوب دادن
by the good of	با کمک
good	مال منقول محموله
by the good of	با مساعی جمیله
good	کالا
good	جنس
good	توپ زنده
good	سودمند
good-looking	شکیل
good looking	شکیل
Good for you	دست خوش
to look good	خوشگل بودن
good-looking	خوشگل
good f.	مهربانی
good looking	خوش منظر
to be good-looking	زیبا بودن
good looking	خوشگل
to look good	زیبا بودن
good d.	صبح شما بخیر
to be good-looking	خوشگل بودن
good d.	بامدادنیک
good f.	خوش قلبی
good by	خدا حافظ بدرود
good a	عصر شمابخیر
I'm still not quite sure how good you are.	من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
very good	خیلی خوب
good looking	زیبا
good by	وداع
good-for-nothing	شخص یا چیز بیمعنی
good-for-nothing	حرف مفت
good-looking	زیبا
what a good riddance	رهاشدیم
what a good riddance	چه خوب
your good ladies	خانم شما یا زن شما
In fact, that is just what is good about it.	اتفاقا"خوبیش در همین است
with a good grace	باحسن نیت قلبا
with good intent	با حسن نیت با قصد نیک
good day	روز به خیر
Good night	شامگاهان نیکو