Dictiornary-Farsi | It was filmed on location. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 55 (5 milliseconds)

English	Persian
It was filmed on location.	صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده


Other Matches

filmed	غشا
filmed	پرده نازک
filmed	فیلم سینما
filmed	فیلم عکاسی
filmed	سینما
filmed	غبار
filmed	تاری چشم فیلم برداشتن از
filmed	پوسته
filmed	فیلم
location	مکان یابی
location	موضع
location	شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است مشخص میکند
location	جا مسیر
location	موقعیت
location	محل
location	تعیین محل جا
location	مکان
location	اندری
location	جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
location	وضع
radar location	موقعیت رادار
protected location	مکان حفافت شده
memory location	محل حافظه
memory location	مکان حافظه
location theory	نظریه تعیین محل استقرار صنعت
location theory	نظریه تعیین مکان
relative location	ترتیب نسبی
relative location	قرار دادن
storage location	مکان انباره
storage location	مکان ذخیره
storage location	مکان انباره محل انباره
storage location	موقعیت انباره
location of the statue	پیکرهیموقعیت
Where is the location of this camp ?	محل این اردوگاه کجاست ؟
location vector	بردار مکان [ریاضی]
location survey	بازدید در محل
location survey	بازرسی در جای اجناس درانبار
location of industry	تعیین محل استقرار صنعت
confirmed location	موضع تایید شده
location audit	تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
dam location	بندگاه
dam location	جای بند
dam location	جای سد محل بند
dam location	محل سد
exact location	محل دقیق
exact location	تعیین کردن محل دقیق نقاط
location chart	نگاره مکانی
location counter	مکان شمار
location diagram	راهنمای اتصال نقشه
location finder	دستگاه محل یاب
location of industry	تعیین مکان صنعت
confirmed location	محل تایید شده دشمن
flash ranging location	تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
current location counter	شمارنده مکان فعلی

It was filmed on location.

صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده