English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (1 milliseconds)
English Persian
Ivory Coast کشور ساحل عاج
Ivory Coast کرانهی مرکزی و غربی افریقا
Other Matches
ivory عاجکاری
ivory رنگ عاج
ivory دندان فیل
ivory عاج
ivory <adj.> رنگ عاج فیلی
coast کرانه
coast سریدن سرازیر رفتن
coast دریاکنار
coast ساحل
coast ناوبری کرانهای
coast کنار دریا
ivory black رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
ivory black گرد سوخته استخوان
ivory carving کنده کاری روی عاج
ivory nut فندقک
ivory turner عاج تراش
ivory ball توپعاجی
ivory neck گردن بلورین [رنگ عاج]
ivory carving کنده کاری روی عاج
ivory towers محل ارام برای تفکر
ivory towers محل دنج
ivory towers گوشه خلوت
ivory tower برج عاج
black ivory ساهان افریقایی
ivory towers برج عاج
ivory tower گوشه خلوت
ivory tower محل ارام برای تفکر
ivory tower محل دنج
coast station ایستگاه ساحلی
to skirt along the coast رفتن
to skirt along the coast در کناردریا
coast is clear <idiom> هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
sea coast ساحل دریا
coast guard گارد کرانه
coast guardsman پاسبان دریاکنار
coast guardsman ساحل بان
coast in point نقطه ورود به ساحل
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
coast defence پدافند ساحلی
sea coast کرانه دریا
coast guard officer افسر گارد کرانه
To sell at coast price . مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
west coast computer faire یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com