Dictiornary-Farsi | Join the club! | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 83 (6 milliseconds)

English	Persian
Join the club!	من هم درشرایطی مشابه هستم !


Other Matches

join	ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
join	متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
join	تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join	فرمان OIN
join	دست به دست هم دادن
join up	به هم پیوستن
join up	مجتمع کردن هواپیماها
to join in	پامیان گذاردن
join	دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
join	ضربه زدن
join	متصل کردن
join	پیوستن
join	پیوندزدن
join	ازدواج کردن
join	گراییدن متحد کردن
join	به هم ملحق شدن یا کردن
join	در مجاورت بودن
join	مشارکت کردن
join	شرکت کردن در پیوستن
join a society	عضو انجمنی شدن
to join the majority	رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
join hands	توحید مساعی کردن
to join the majority	مردن
join in marriage	وصلت دادن
join clip	گیره اتصال
to join company with somebody	به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
to join a party	عضو حزبی شدن
to join in [on] a conversation	واسطه شدن [میانجی شدن] در مذاکره ای
to join the army	به سربازی رفتن
join issue with a person	با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن
Why dont you join our group. ?	چرا به جمع ما نمی آیی ؟
p&l club	club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
club	خاج باشگاه
club	انجمن
club	:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club	باشگاه
club	خال گشنیز
club	: چماق
club	کلوب
club	گرز
club	کانون مجمع
youth club	باشگاهجوانان
warehouse club	فروشگاهیکهبهمشتریانیکهحقاشتراکسالیانهخودراپرداختمیکنندتخفیفمیدهد
He is an old – timer at this club .	از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
fan club	باشگاههواداران
club sodas	رجوع شود به water soda
strip club	باشگاهرقصStriptease
club footed	کج پا
country club	باشگاه ورزشی وتفریحی
country club	باشگاه خارج از شهر
golf club	چوگان گلف بازی
golf club	باشگاه گلف بازان
golf club	هر نوع چوب بازی گلف
club footed	پاچنبری
indian club	میل زورخانه
club soda	رجوع شود به water soda
yaght club	باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
club car	واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
club moss	گیاه کبریت
club player	بازیگر باشگاهی
club propeller	ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
club rush	بته لویی
jockey club	باشگاه سوارکاران انگلستان
jockey club	باشگاه سوار کاران
indian club	میل ورزشی
club sport	باشگاه ورزشی
indian club	باشگاه هندیها
hunt club	باشگاه شکارچیان
glee club	کلوب یا باشگاه اواز و سرود
club moss	رضن
club house	رختکن تیم
club chair	صندلی دسته دار بزرگ
service club	باشگاه افراد
service club	باشگاه سربازان
club steak	قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
play club	نوک چوبی
play club	دربازی گلف چوگان
club fighter	بوکسور باشگاهی
club foot	کجی یاپیچیدگی پا
hell fire club	باشگاه جوانان بی پروا
protection and indemnity club	باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
football club [British Englisch]	باشگاه فوتبال