English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
sequential access method روش دستیابی ترتیبی
queued sequential access method روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
queued indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
keyed access دستیابی کلیدی
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
sequential access دستیابی ترتیبی
sequential access رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
sequential access روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
sequential access و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
sequential access صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
sequential access device دستگاه با دستیابی ترتیبی
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
access method روش دستیابی
basic access method روش دستیابی اصلی
direct access method روش دستیابی مستقیم
telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
queued access method روش دستیابی صفی
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
virtual storage access method روش دستیابی انباره مجازی
basic direct access method روش دستیابی مستقیم اساسی
keyed up مضطربوهیجانزدهقبلازرویدادیمهم
keyed up <idiom> عصبی
keyed in <past-p.> وارده از طریق کلید
keyed کوک شده
keyed مضراب دار کلیددار
keyed دارای جاانگشتی
He gets keyed up with a few drinks . با چند گیلاس مشروب میزان می شود
keyed automatic gain control تنظیم بهره با کلید خودکار
sequential <adj.> متوالی
sequential داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
sequential <adj.> پی در پی
sequential <adj.> پشت سرهم
sequential مرتب شده به صورت ترتیبی
sequential عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
sequential مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
sequential مداوم
sequential دائمی
sequential پی در پی متوالی
sequential پی رفتی
sequential ترتیبی
sequential زنجیرهای
sequential فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
sequential نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
sequential بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
sequential متوالی
sequential جستجویی که هر عنصریت
sequential خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
sequential file پرونده ترتیبی
sequential storage انباره ترکیبی
sequential file فایل ترتیبی
sequential device دستگاه ترتیبی
sequential opreation عمل ترتیبی
sequential logic منطق ترتیبی
sequential control کنترل ترتیبی
sequential machine ماشین ترتیبی
sequential algorithm الگوریتم ترتیبی
sequential list لیست ترتیبی
sequential circuit مدار ترتیبی
sequential process فرایند ترتیبی
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
sequential search جستجوی ترتیبی
sequential processing پردازش ترتیبی
sequential color television تلویزیون رنگی مرحلهای
indexed sequential file پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
sequential data set مجموعه ترتیبی داده
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
sequential file organization سازمان دهی ترتیبی فایل
access ورودی
access درگاه
access دسترسی راه
access تقریب
access دسترس
access دسترسی
access اجازه دخول
access اصابت
access بروز مرض حمله
access الحاق اضافه
access افزایش
access وسیله حصول
immediate access دستیابی صریح
access دسترسی یا مجال مقاربت
access مدخل
access تقرب به خدا
access دسترسی
access در دسترس بودن راه رسیدن به راه وصول
access راه دسترس
I have no access to anywhere . دستم از همه جا کوتاه است
access دست یابی
access مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده
access اضافی
access کومکی
access دستیابی
access well چاه دستیابی
non access عدم دسترسی
random access فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
random access حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
random access دستیابی تصادفی
quick access با دست یابی تند
access door درورودی
access shaft مدخل استوانه ای
random access دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
access window مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
direct access دستیابی مستقیم
direct access دسترسی مستقیم به اطلاعات
direct access دستیابی مسقیم
parallel access دستیابی موازی
no access for wheelchairs عبورویلچیرممنوع
parallel access با دست یابی موازی
multiple access دستیابی چندگانه
random access رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
immediate access storage storage main
instantaneous access زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
serial access دستیابی نوبتی
rapid access با دستیابی سریع
fast access با دستیابی سریع
serial access دستیابی سری
serial access دستیابی پیاپی
semirandom access دستیابی نیمه تصادفی
selective access دستیابی گزیده
remote access دستیابی از راه دور
remote access دستیلبی از دور
limited access محدود
limited access دراری محدودیت مدارک محدود
random access دستیابی مستقیم
random access توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
random access قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
deny access جلوگیری از دستیابی به یک مدار یا سیستم به دلیل حجم کار بالا یا امنیتی
access time زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
access point نقطه دسترس
access point نقطه دستیابی
access point نقطه اتصال خط به قوس
access panel پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
access mode باب دستیابی
access mechanism دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
access gallery دالان دستیابی
access gallery راه رو دستیابی
access control که فقط به کاربران خاص اجازه میدهد از سیستم کامپیوتر استفاده کنند یا فایلها را بخوانند
access point نقطه فرود
access procedures روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
access time کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
access time زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی
access time زمان دستیابی
access structures ساختمانهای عبور و مرور
access hole شکاف دستیابی
access road راه دستیابی راه کمکی
access road راه دسترسی
access road جاده دسترسی
access control وسیله امنیتی
access control بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد
access control کنترل دستیابی
access arm بازوی دستیابی
access structures ساختمان های قابل عبور و مرور
access duct مجرای دسترسی
access arm بازوی دسترسی
access road راه اتصالی
access balcony ایوان
control of access ایین ورودی ها
channel access دستیابی کانال
To deprive someone of access. دست کسی را کوتاه کردن
access code رمز دسترسی
access code کد دسترسی
access code کد دستیابی
access code رمز دستیابی
direct access دسترسی مستقیم
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
multistation access unit buH مرکزی برای اتصال کابلهای شبکه Token Ring
queued access methode روش دستیابی صف بندی شده
quick access memory حافظه دستیابی سریع
access system menu منوی سیستم دستیابی
memory access time مدت دستیابی به حافظه
random access memory حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
serial access memory حافظه با دستیابی پیاپی
disk access time زمان دسترسی دیسک
direct memory access دستیابی مستقیم به حافظه
Random-access memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
Random-access memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
Random-access memory رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
Random-access memory رم [علوم کامپیوتر]
access for physically handicapped محلعبورمعلولانجسمی
controlled access road راه با ورودی محدود
limited access road راه با ورودی محدود
direct access processing پردازش به روش دستیابی مستقیم
lighting grid access مدخلمدارشبکهیروشنایی
data access arangement ترتیب دستیابی داده ها
Random-access memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
he gained access to the king بشاه تقرب جست
he gained access to the king نزدپادشاه باریافت
head access window شکاف مستطیل شکل درروکش دیسک لغزان
access to classified material دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
by [with] this method با این روش
r method روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
method سبک
method متد
method اسلوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com