English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
Micro Channel Architecture تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
Micro Channel Architecture - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
Other Matches
micro channel bus گذر ریز کانال
micro channel bus - بیتی که توسط IBM در micro channel Architecfure بیان شده است
micro کامپیوتر کم توان
micro ارزان
micro اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro- یک میلیونیوم متر
micro میلیونیم
micro- در معنای خیلی کوچک
micro- در معنای یک میلیونیوم واحد
micro- نوار صوتی با قالب کوچک که در وسایل جیبی به کار می رود
micro- یک میلیونیوم ثانیه
micro تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micro ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micro آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر
micro پیشوندی بمعنی
micro کوچک
micro کم بزرگ کننده
micro بیدخیلی ریز
micro خرد
micro ذرهای
micro ریز
micro پروانه
micro میلیونیم میکرو
micro میکرو
micro کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micro داده اصلی
micro wave کهموج
micro wave خرده موج
micro-computer خرد کامپیوتر
micro-computer ریزرایانه
micro-computer ریزکامپیوتر
micro-computers خرد کامپیوتر
micro-computers ریزرایانه
micro-computers ریزکامپیوتر
micro prolog PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro controller ریز کنترل کننده
micro economics اقتصاد خرد
micro ecosystem اکوسیستم خرد
micro ecosystem بوم سازگان خرد
micro instruction ریز دستورالعمل
micro manager مدیر ریزکامپیوترها
micro model الگوی خرد
micro or ganism میکرب
micro or ganism باکتری
micro dynamic model الگوی خرد پویا
micro computer kit kit computer
micro to mainframe link اتصال ریزکامپیوتر به کامپیوتر اصلی
micro pressure gage فشارسنج دقیق
micro to main frame پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
architecture فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture هنر معماری
architecture حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture ساختار
architecture سبک معماری مهرازی
architecture معماری
Hard architecture [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
chinese architecture معماری چینی
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Green architecture معماری سبز
Greek architecture معماری یونانی
Georgian architecture معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
interion architecture معماری داخلی
Islamic architecture معماری اسلامی
Jacobean architecture سبک جاکوبی
computer architecture معماری کامپیوتر
display architecture معماری نمایشی
egyptian architecture معماری مصری
environment architecture معماری محیط
environment architecture معماری محوطه
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
interior architecture معماری داخلی
landscape architecture معماری ارایش زمین
landscape architecture معماری طبیعت
landscape architecture معماری محوطه سازی
Kinetic architecture معماری جنبشی
Jesuit architecture معماری مجزایی
Aztec architecture معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
figurative architecture معماری مشجر
Fantastic architecture معماری غیر عادی
open architecture معماری باز
style of architecture سبک معماری
defensive architecture معماری نظامی
Cretan architecture معماری کرتی
contextual architecture معماری بافت گرایی
Conceptual architecture معماری ادراکی
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
Babylonian architecture معماری بابلی
action architecture [معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
Analogical architecture [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
network architecture معماری شبکه
monumental architecture معماری با عظمت
Dravidian architecture [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
Experimental architecture معماری تجربی
Estruscan architecture معماری اتروسکی
Ethiopian architecture معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
Coptic architecture معماری مسیحیان مصر
Ersatz architecture [معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Elizabethan architecture معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Egyptian architecture معماری مصری
ecological architecture معماری بوم شناختی
earth architecture معماری خشتی
Assyrian architecture معماری آشوری
baroque architecture سبک معماری باروک
achaemenid architecture معماری هخامنشی
byzantine architecture سبک معماری بیزانسی
buddhist architecture سبک معماری بودائی
architecture proper معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
earth-work architecture معماری خشتی
Early Christian architecture سبک معماری دوران مسیحیت
CD ROM Extended Architecture فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
systems application architecture معماری کاربردی سیستم ها
anglo-saxon architecture [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
late-Modern architecture [معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
onion skin architecture طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
channel اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channel ابروی پهن
right channel بلندگویسمتراست
channel جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel راهگان
channel کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channel اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
Q Channel یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
channel ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channel اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channel ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
channel دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
y channel کانال ایگرگ
channel بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channel راه ابی
channel یچ کردن بین آنها
channel 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
i/o channel کانال ورودی و خروجی
channel کانال
channel باب
channel کندن
channel انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channel تنگه
channel چانل بی سیم
channel رده
channel هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channel سلسله مراتب
channel مجرای ابگذری کانال
channel ابراهه
channel رسانه
channel خط مشی
channel ترعه مجرا
channel ابراه
channel ابرو ابراهه
channel مجرا
channel کانال ساختن
channel کانال تلویزیون
channel کانال مجرا
channel روگاه شیار
channel ناودان فولاد "یو" شکل
channel ناودان
channel شیاردار کردن
channel شیار دراوردن
channel دریا
channel گذرگاه ابی
channel قسمت عمیق اب
selector channel کانال انتخاب کننده
simplex channel مجرای سادک
swept channel کانال پاک شده از مین
sound channel کانال صوتی دریایی
swept channel کانال مین روبی شده
searched channel کانال بی خطر در میدان مین
supply channel نهر ابرسان
simplex channel مجرای ساده
cross-Channel عبور
selector channel مجرای گزیننده
sound channel مسیرعبور صوتی
to be tuned in to a channel کانالی را گرفته باشند
telephone channel کانال تلفن
cross-Channel برقراریارتباطومسافرت از کانال
Channel Tunnel تونلراهآهنزیر کانالانگلستانبینانگلیسو فرانسه
sliding channel کانال
channel digging جوکاری
shelf channel کانالقفسهای
secondary channel دومینجهت
preferred channel انتخابجهت
left channel بلندگویسمتچپ
diversion channel کانالوارونگیآب
adjustable channel مجرای قابل تنظیم
awning channel کانالحافظ
Channel Islands جزیرههای دریای مانش
wideband channel کانال پهن باند
trade channel مجرای توزیع
trade channel کانال توزیع کالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com