English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Our office is facing (opposite)the restaurant. دفتر ما روبروی رستوران است
Other Matches
restaurant کافه
restaurant رستوران
restaurant car ماشینرستورانی
Is there an inexpensive restaurant around here? آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here? آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
Can you recommend a good restaurant? آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
opposite عکس قضیه
opposite روبرو معکوس
opposite ضد عکس
opposite برابر
opposite ضد
opposite وارونه از روبرو
opposite مقابل
opposite روبرو
opposite number همشان
opposite meaning معنی متضاد
on the opposite side در انسوی دیگر
on the opposite side در طرف روبرو
from opposite directions از دوطرف روبروی هم
from opposite directions از دو طرف مقابل
In the opposite direction . درجهت مخالف
opposite meaning معنی وارونه
opposite phase فاز متقابل
opposite the house روبروی خانه
opposite the house مقابل خانه
opposite number هم مقام
opposite to the house روبروی خانه
opposite number همتا
opposite numbers افسران شاغل
opposite numbers افسران مشغول به کار
in the opposite direction. در جهت مخالف
facing رخپوش
facing گردشهای در جای نظامی
facing صیقل
facing روسازی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing پوشش
facing روکش محافظ دیوار
facing رویه
facing علائم ریاضی
facing روکاری
facing نما
facing روکش
opposite coloured bishops فیلهای ناهمرنگ
bishops of opposite colours فیلهای ناهمرنگ شطرنج
Injustice is the opposite of justice. ظلم ضد عدل است
opposite prompt side طرفکاملابرعکس
facing the church روبروی کلیسا
facing pages صفحات روبرو
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
facing brick اجرنما
facing concrete بتن نما
clutch facing صفحه کلاج
altar-facing آذین پیش مهرابی
bituminous facing پرده قیری
bituminous facing روکاری قیری
placed stone facing سنگفرش
button facing دکمهسربندشلوار
rock facing سنگریز حفافتی
watertight facing پرده اب بندی
brick facing نمای اجری
marble facing روکارمرمر پوشش سطح دیوار باسنگ مرمر
marble facing نمای سنگ مرمری
stone pitched facing سنگفرش
steel facing membrane پرده فولادی
reinforced concrete facing پرده بتن مسلح
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
watertight facing arch طاقک اب بند
back facing tool ابزار صیقل کاری
reinforced concrete facing membrane پرده بتن مسلح نما
office محل کار اداره
office اداره
in office در دفتر
office محل کار
office اطاق
office منصب
office دفتر
office شغل
office مقام
office مسئولیت احرازمقام
Near our office . نزدیک اداره ما
office شغل عمومی
office دفتر کار
office کار وفیفه
office خدمت
office اطاق دفتر
to i. anyone with an office به کسی منصب دادن
to r. any one in an office کسی رادوباره به منصبی گماشتن
office استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office مناسب برای استفاده در شرکت
office کامپیوتر کوچک
office وفیفه
office اشتغال
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
little office نماز مخصوص حضرت مریم
ticket office باجه
tenure of office زمامداری
office-holder کارمند دولت
office-holder صاحب منصب دولت
ticket office محل فروش بلیت
the foreign office وزارت خارجه
tenure of office تصدی
subhome office شعبه اصلی یک اداره
period of office دوره تصدی
notary office محضر
police office کلانتری
police office پاسگاه پلیس
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
printing office چاپخانه
purchasing office قسمت خرید
purchasing office دفتر خرید
registered office اقامتگاه قانونی شرکت
removal from office عزل
site office دفتر ساختمانی
site office دفتر مشاوراملاک
stationery office اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
record office اداره بایگانی کل
subhome office شعبه دفتر اصلی
patent office اداره ثبت اختراعات
out of [outside] office hours خارج از ساعات اداری
government office اداره دولتی
To assume office . عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
office automation خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
Home Office وزارت کشور
Home Office وزارت داخله
ticket office باجه فروش بلیت
information office دفتر اطلاعات
the relevant office اداره مسیول
office grapevine سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
registry office اداره ثبت
register office اداره ثبت احوال
Foreign Office وزارت امور خارجه
office chair مبل اداری
office chair صندلی اداری
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
office-holders دیوان گر
office-holders دیوان سالار
office-holders صاحب مقام
office-holders کارمند دولت
office-holders صاحب منصب دولت
office-holder دیوان گر
office-holder دیوان سالار
office tower برجکارهایاداری
booking office گیشهفروشبلیط
placement office موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
Where is the booking office? باجه رزرو بلیت کجاست؟
Where is the post office? پستخانه کجاست؟
booking office باجه رزرو بلیت
ticket office باجه بلیت فروشی
booking office باجه فروش بلیت
A new government wI'll take office . حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
Outside office hours. خارج از وقت اداری
sorting office مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
office-holder صاحب مقام
jack in office ادم باد درسرکه تازه بمقام
head office دفتر مرکزی
head office اداره مرکزی
post office محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
governor's office فرمانداری
good office مساعی جمیله
front office سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
finance office اداره دارایی
audit office دفتر حسابرسی
holy office جامعه راهبان ومومنین
office bearer بعدا پرسیده شود
india office وزارت هند
investiture with an office برگماری بکار
investiture with an office اعطای منصب
intermediate office مرکز میانی
intelligence office دفتر اطلاعات
intelligence office دفتر راهنمایی
inquiry office دفتر اطلاعات
inquiry office اداره خبر گیری
india office اداره امورهندوستان
audit office اداره حسابرسی
automated office دفتر خودکار
central office مرکز تلفن
central office دفتر مرکزی
census office اداره امار و ثبت احوال
census office دایره سجل و احوال
cash office صندوق
cash office دایره صندوق
branch office شعبه
central office تلکس و تلگراف
war office وزارت جنگ
drawing office دفتر نقشه کشی
exchange office مرکز تلفن خودکار
engineering office دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
engineering office دفتر مهندسی
end office شعبه جز
end office دفتر انتهایی
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
during his tenure of office درمدت تصدی او
drawing office دفتر طراحی
branch office دفتر شعبه
notary office دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
office of the future ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
office of the future ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
office of records بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com