Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
English
Persian
Parts-per notation
بخش در یکای سنجش
[مهندسی]
Other Matches
in parts
به اقساط
parts
قطعات یدکی
parts
هیئتها
parts
احزاب
the i. parts of a whole
بخش هایی مکمل یک چیزدرست
in parts
جزء جزء
six parts
ششدانگ
of its parts
کل ازهریکی ازاجزای خودبزرگتر است
in these parts
<adv.>
در این کشور
in these parts
<adv.>
در اینجا
for my parts
من که
for my parts
از سهم خودم
prineipal parts
اصول فعل
privy parts
شرمگاه
privy parts
عورت
proportional parts
بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
principal parts
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
piece parts
قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود
parts list
لیست قطعات
parts programmer
برنامه نویس اجزاء
common parts
قطعات یدکی عمومی
common parts
قطعات عمومی
parts peculiar
قطعات اختصاصی
parts peculiar
قطعات مخصوص
parts list
لیست اجزاء
parts list
فهرست قطعات
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
integration by parts
انتگرال گیری جز به جز
[ریاضی]
integration by parts
انتگرال گیری جز به جز
[فیزیک]
parts of the weapon
اجزایسلاح
parts of spectacles
قسمتهایمختلفعینک
parts of a shoe
اجزایکفش
parts of a flag
اجزایپرچم
totake parts in something
در چیزی شرکت یادخالت کردن
private parts
شرمگاه
parts of speech
اقسام کلمه
repair parts
قطعات یدکی
spare parts
قطعات یدکی
parts of the ear
قسمتهایمختلفگوش
the secret parts
شرمگاه
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
missing parts test
ازمون افتادگی وار
parts per million
[ppm]
بخش در میلیون
[فیزیک]
[شیمی]
spare parts list
فهرست لوازم یدکی
the cow parts the hoofs
گاو سمهای شکافته دارد
Are there any houses for sale in these parts?
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
poverty parts friends
<idiom>
بی زر میسر نشود کام دوستان
authorized parts list
سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list
لیست قطعات مجاز
notation
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notation
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notation
علامتگذاری
notation
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
ثبت حرکات شطرنج
notation
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
notation
و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
و A تا F
notation
نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1
notation
سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
notation
روش نوشتن یا نمایش اعداد
notation
نمادگذاری
notation
نماد سازی
notation
یادداشت
notation
ثبت توجه
notation
بخاطر سپاری حاشیه نویسی
notation
نشان گذاری
notation
تذکر
Cut the cake into three separate parts.
کیک را به سه قسمت جدا ببرید
algebriac notation
نمادگذاری جبری
scientific notation
نشان گذاری علمی
algebriac notation
ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
suffix notation
نشانگذاری پسوندی
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
scientific notation
نمادعلمی
symbolic notation
نشانگذاری نمادی
chess notation
نمایشگاهشطرنج
mathematical notation
نشانه گذاری ریاضی
[ریاضی]
octal notation
نشان گذاری هشت هشتی
radix notation
نشان گذاری مبنایی
arabic notation
پیکر
arabic notation
هندسی
denary notation
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
descriptive notation
ثبت تشریحی حرکتهای شطرنج
excess n notation
نشان گذاری با افزونی n
octal notation
یا اعداد 0 تا 7
octal notation
رقمی که در سیستم هشتایی به کار می رود
octal notation
توان هشت مربوط به محل هر رقم در عدد
matrix notation
نمایش ماتریسی
infix notation
نشان گذاری میانوندی
infix notation
روش قواعد برنامه نویسی کامپیوتر که عملگرها درون عملوندها هستند مثل D-C یا x+y
hexadecimal notation
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
iinfix notation
نشان گذاری میانوندی
decimal notation
نمادسازی دهدهی
decimal notation
نشان گذاری دهدهی
biquinary notation
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
binary notation
نشان گذاری دودویی
binary notation
نمادسازی دوتایی
prefix notation
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
prefix notation
نشان گذاری پیشوندی
postfix notation
نشان گذاری پسوندی
positional notation
نشان گذاری مکانی
hexadecimal notation
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
positional notation
نشان گذاری مرتبهای
binary notation
نشان گذاری دودوئی
polish notation
نشان گذاری لهستانی
reverse polish notation
نشان گذاری لهستانی معکوس
fixed point notation
نشان گذاری با ممیز ثابت
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
figurine algebraic notation
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
fixed point notation =
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
binary coded decimal notation
code BCD
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com