Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
Public opinion is against the project.	عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
Other Matches
public opinion	افکار عمومی
In deference to public opinion.	به احترام افکار عمومی
public opinion polling	استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
project	فاهر کردن نشان دادن
project	ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project	پیشنهاد کردن
project	کاربرنامه ریزی شده
project	پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project	پیشنهاد پلان
project	طرح نقشه
project	تصورکردن تصویر کردن
project	طرح یا پیشنهاد کردن
project	پروژه
project	پروژه پروژه افکندن
project	نقشه
project	طرح
project	نقشه کشیدن
project	طرح ریزی کردن
project	برجسته بودن
project	پیش افکندن
project	پیش افکند
project	پرتاب کردن
in my opinion	بنظر من
to be of the opinion that ...	به این عقیده باشند که ...
He's of another opinion.	نظر او [مرد] فرق دارد.
opinion	گمان
in your [my] opinion	به نظر تو [من]
opinion	رای
opinion	نظر فکر
outside opinion	عقیده مردم
outside opinion	رای مردم
his f. opinion	عقیده ایی که پرورده وموردپسنداوست
in my opinion	بعقیده من
opinion	فکر
opinion	رای اندیشه
opinion	نظر
opinion	عقیده
opinion	نظریه
p you if that is your opinion	جای تاسف است اگرعقیده شمااین باشد
housing project	تهیهمسکن
project plan	طرح پروژه
project method	روش اموزش طرحی
project manager	مدیر پروژه
project manager	مدیر پروژه ها
project manager	مدیر طرحها
project loans	قرضههای مربوط به پروژه ها
project schedule	زمان بندی پروژه
features of project	اجزاء اصلی یک طرح
project section	بخش تهیه پروژه ها
project section	بخش تهیه طرحها
project selection	انتخاب پروژه
There is a hitch in this project.	این طرح یک جایش گیر دارد
The project fell through ( got nowhere).	این طرح بجایی نرسید
To implement a project.	طرحی را پیاده کردن
project selection	گزینش طرح
to shunt a project	کنارگذاشتن یک پروژه
scale of project	اندازه طرح
scale of project	وسعت طرح
project library	کتابخانه پروژه
project evaluation	ارزیابی طرح
project control	کنترل پروژه
project appraisal	ارزشیابی طرح
project appraisal	ارزشیابی پروژه
project planning	نقشه کشی ساختمان
research project	طرح پژوهشی
project loans	قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
I intend to . . . I am of the opinion that … .	بر آنم که …
dissenting opinion	نظر مخالف
what's your view [of it] [or opinion [on it] ] ?	و نظر شما [در آن مورد] چیست ؟
express an opinion	افهار عقیده کردن
pass an opinion	افهار عقیده کردن
in my poor opinion	بعقل ناقص من
consensus of opinion	اتفاق اراء
experts opinion	رای کارشتاس
religious opinion	فتوی
juristic opinion	فتوی
john's own opinion	عقیده خود جان
to i. person with an opinion	عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
to venture an opinion	جسارتاافهار عقیده کردن
in my poor opinion	بعقیده ناقص من
to give an opinion	افهارعقیده کردن
to cherish an opinion	عقیده ایی را در مغزخودپروراندن
to be wedded to an opinion	بعقیدهای چسبیدن یاجداطرفداران بودن
to a to a proposal or opinion	باپیشنهادیاعقیدهای موافقت کردن
separate opinion	رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
to state one's opinion	افهارعقیده کردن
iam of the opinion that	من براین عقیده ام که
iam of the opinion that	نظر من اینست که
separate opinion	رای جداگانه
concurring opinion	رای موافق مشروط
It smell of opinion.	بوی پیاز می دهد
opinion polls	نظرسنجی
opinion poll	نظرسنجی
to have a different view of [ opinion about] something	در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to agree in opinion	هم عقیده بودن
differences of opinion	اختلاف عقیده [نظر]
asking for a religious opinion	استفتاء
adopting the opinion	matter religious a in ajurist of
adopting the opinion	تقلید در مسائل شرعی
The project is not fully developed yet.	این طرح هنوز پخته وآماده نیست
When we get this project off the ground we can relax.	وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
band project filter	فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
project technical report	گزارش فنی طرح
water utilization project	پروژه بهره برداری از منابع اب
project management system	سیستم مدیریت پروژه
The project was terminated as of July 1.	پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
project management program	برنامه مدیریت پروژه
multi prupose project	طرح چند منظوره
project technical report	گزارش فنی پروژه
economic life of a project	دوره اقتصادی طرح
long term project	پروژه طویل مدت
To express an opinion. To comment.	اظهار نظر کردن
Difference of opinion (in taste).	اختلا ف عقیده ( سلیقه )
to be of [or share] the same view [or opinion]	هم عقیده بودن
I don't think it wise to publicly proffer a political opinion.	من فکر نمی کنم عاقلانه باشد بطور علنی عقیده سیاسی شخصی خود را بیان کرد.
public	سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public	متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public	اجتماعی
public	آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public	رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public	روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public a	وکیل عمومی
public	همگانی ملی
public	عموم
public	عامه اشکار
public	مردم
public	همگانی
public	عمومی
public	عامه
public	ملی
public	ملت
public d.	زمین خالصه
in public	علنی
the public	عامه
the public	عموم مردم
in public	علنا"
public	همگان
public servant	مستخدم عمومی
public servant	خادم ملت
public servant	مستخدم دولت
public sale	مزایده
public spirited	دارای روحیه اجتماعی
public sale	حراج
public servant	کارمنددولت
public service	خدمت بجامعه
public service	استخدام دولتی
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public enterprise	مدیریتومالکیتعمومی
public ship	کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
public ship	ناو دولتی
public session	جلسه علنی
public services	بریات عمومیه
public services	خدمات عمومی
public road	شارع عام
public property	مال عمومی
public monopoly	انحصار دولتی
public mischief	جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public mischief	جرم علیه جامعه
public meeting	اجتماع
public meeting	تجمع
public life	زندگی سیاسی
public life	زندگی در سیاست
public library	کتابخانه عمومی
public morals	اخلاق حسنه
public network	شبکه عمومی
public holiday	تعطیلیعمومیورسمی
public policy	سیاست عمومی
public place	مکان عمومی
public place	محل عمومی
public ownership	مالکیت دولتی
public ownership	مالکیت عمومی
public order	نظم عمومی
public law	حقوق بین المللی عمومی
the american public	مردم امریکا
public utility	کار عام المنفعه
public utilities	برق و ...
public utilities	خدمات عمومی مانند اب
public domain	مالکیت دولتی
public ownership	مالکیت دولتی
to make public	اشکار یا علنی کردن
to make public	فاش کردن
public garden	باغچهعمودی
public utility	عام المنفعه
public baths	استخر عمومی
the public voice	عمومی
quasi public	نیمه عمومی
quasi public	نیمه دولتی
public warehouse	انبار عمومی
the public are hereby notified	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
the public purse	خزانه ملی
the public voice	ارا
public domain	خالصه دولتی
public ownership	خالصه دولتی
public convenience	توالتعمومی
public trial	دادرسی علنی
public treasury	بیت المال
public traffic	رفت و امد همگانی
public submission	مناقصه رسمی
public spiritedness	میهن پرستی
public spiritedness	خیرخواهی عموم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com