Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
shadow RAM
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
Other Matches
autoexec bat
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
cold
روشن کردن یک کامپیوتر
coldest
روشن کردن یک کامپیوتر
colder
روشن کردن یک کامپیوتر
colds
روشن کردن یک کامپیوتر
hard
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
cold fault
نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
coldest
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
coldest
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
cold boot
روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
colds
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
colder
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
colds
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
cold
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
colder
روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
cold
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
sense
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
autos
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
senses
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
auto
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
powered
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
bootstrap
مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
fallout
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
micros
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
level two cache
حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
hybrid circuit
نوعی واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آنالوگ
illumination by diffusion
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
interfaces
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
interface
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
generals
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
general
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
gpib
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
powered
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powers
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powering
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
refreshes
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
dib
باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
rollover
میانگیری که میتواندکاراکترها و فرمانهای تحریر شده را به هنگام بالابودن سرعت دخول انها نسبت به پردازش کامپیوتر ذخیره کند
chip
کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
chips
کامپیوتر کامل ساده شامل CPU حافظه و پورتهای ورودی / خروجی روی یک قطعه
config.sys
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود
illuminate
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
daylit
روز روشن روشن کردن
daylight
روز روشن روشن کردن
supervisors
ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisor
ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
electroluminescent
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
cartridge
که قابل نصب در کامپیوتر است و حاوی داده و برنامههای جانیبی ذخیره شده در قطعه ROM است
cartridges
که قابل نصب در کامپیوتر است و حاوی داده و برنامههای جانیبی ذخیره شده در قطعه ROM است
drummed
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drum
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
explained
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
Winsock
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
fragments
قطعه قطعه کردن
segments
قطعه قطعه کردن
fritter
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
fritters
قطعه قطعه کردن
fragmenting
قطعه قطعه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
crystals
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
serials
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
serial
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
upload
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
to take counsel of one'spillow
شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
illuminati
روشن ضمیران روشن فکران
boot
خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
to consult one's pillow
هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
noil
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
to cry wolf too often
کردن هنگام راست بودن هم کسی باورنکند
plegaphonia
گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
to clear up
روشن کردن
light
روشن کردن
lightest
روشن کردن
lighted
روشن کردن
ignite
روشن کردن
illumine
روشن کردن
igniting
روشن کردن
illuminates
روشن کردن
illuminate
روشن کردن
illumined
روشن کردن
to shed light on
روشن کردن
illuminating
روشن کردن
elucidated
روشن کردن
ignited
روشن کردن
illumining
روشن کردن
to bring tl light
روشن کردن
ignites
روشن کردن
elucidate
روشن کردن
refresh
روشن کردن
clear
: روشن کردن
clarifying
روشن کردن
power up
روشن کردن
to fire up
روشن کردن
clearest
: روشن کردن
illume
روشن کردن
clarifies
روشن کردن
turn on
روشن کردن
fire up
روشن کردن
clarify
روشن کردن
clearer
: روشن کردن
power on
روشن کردن
clears
: روشن کردن
emblaze
روشن کردن
elucidating
روشن کردن
refreshes
روشن کردن
illumines
روشن کردن
brighten
روشن کردن
brightening
روشن کردن
relume
روشن کردن
brightens
روشن کردن
refreshed
روشن کردن
to switch on
روشن کردن
brightened
روشن کردن
elucidates
روشن کردن
lumine
روشن کردن
to throw light upon
روشن کردن کمک بتوضیح چیزی کردن
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
remote
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
imposition of hands
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
wheat germ
گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
clarify
روشن کردن یا شدن
refurbishing
روشن و تازه کردن
To light ( kindle) a fire.
آتش روشن کردن
refurbished
روشن و تازه کردن
refurbish
روشن و تازه کردن
clarifies
روشن کردن یا شدن
refurbishes
روشن و تازه کردن
turn over
<idiom>
موتور را روشن کردن
clarifying
روشن کردن یا شدن
lightening
درخشیدن روشن کردن
owl light
کمی روشن کردن
to make something clear
چیزی را روشن کردن
explicated
روشن کردن فاهرکردن
explicates
روشن کردن فاهرکردن
cold start
دوباره روشن کردن
lighten
درخشیدن روشن کردن
explicating
روشن کردن فاهرکردن
to play with fire
آتش روشن کردن
lightened
درخشیدن روشن کردن
To light a fire .
آتش روشن کردن
to make oneself clear
<idiom>
منظور را روشن کردن
lightens
درخشیدن روشن کردن
to start a car
[to crank a car]
[American English]
ماشینی را روشن کردن
to bring out in relief
برجسته یا روشن کردن
to kindle
آتش روشن کردن
explicate
روشن کردن فاهرکردن
ignited
روشن کردن گیراندن
illuminating
روشن کردن منطقه
ignites
روشن کردن گیراندن
restart
روشن کردن دوباره
igniting
روشن کردن گیراندن
to light a cigarette
سیگاری را روشن کردن
ignite
روشن کردن گیراندن
illuminates
روشن کردن منطقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com