English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Refer (turn over) to page 110. به صفحه 110مراجعه کنید
Other Matches
refer رجوع کردن به
refer فرستادن بازگشت دادن
refer منتسب کردن
refer منسوب داشتن
refer عطف کردن به
refer رجوع کردن
refer اشاره کردن نشان کردن
refer نشانه روی به نقطه نشانی
refer مراجعه کردن بازدید مجدد
refer احاله کردن
refer ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
refer توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
refer مراجعه کردن
refer to drawer بحواله کننده مراجع شود بکشنده مراجعه کنید
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
To refer to implicitly. To hint. درپرده صحبت کردن
to turn [to turn off] [to make a turn] پیچیدن [با خودرو]
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
f.of a page پائین صفحه
f.of a page ته صفحه
page in فرایند رفت و برگشت نامه یاداده از دیسک به حافظه اصلی کامپیوتر
page صفحه
page حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
to be on the same page <idiom> همدیگر را فهمیدن [اصطلاح مجازی]
to be on the same page <idiom> به یک سبک فکر کردن [اصطلاح مجازی]
page صفحه برگ
page کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
page پادو
page پسر بچه
page out فرایند رفت و برگشت نامه هایا داده از حافظه اصلی کامپیوتر به دیسک
page ورق کاغذ
page صفحات را نمره گذاری کردن
page وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
page چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
page عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
page طول صفحه
page ترتیب متن و تصاویر در یک صفحه از متن
page حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
page نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
page نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود
page جهت لبه بلند یک ورق کاغذ
page با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
page نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
page 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
page 1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود.
page گوه چوبی
page عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
page خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
page three زنانجوانیکهسینههایخودرابرایبرانگیختناحساساتجنسیدرمجلاتنمایشمیدهند
page three ازدستهعکسهایجنسی
page اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
front page مطالب سرصفحه یا سرمقاله
commas over the page صفحه را پراز نشان کاماکرد
to page up type حروف چیده را صفخه بندی کردن
shadow page محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
This page owner دارنده این برگه
page fault نقص صفحه
code page صفحه کد
page frame قاب صفحه
code page رویه رمز
front-page سرصفحه
front-page مطالب سرصفحه یا سرمقاله
page maker برنامه قوی کاربردی و نشررومیزی
front page سرصفحه
lead in page صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
banner page صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
page frame قالب صفحه
page fault خرابی صفحه
full-page تمام صفحه
plover page ابیای پشت قرمز
page reader صفحه خوان
page skip پرش صفحه
home page باز کردن صفحهای از وب سایت
visual page صفحه تصویری
we oened at page 0 صفحه 01 کتاب را باز کردیم
Web page فایل ذخیره شده در وب سرور که حاوی متن فرمت شده , گرافیک و اتصالات در متنهای با کلمات کلیدی به صفحات دیگر اینترنت یا وب سایت است
off page connector اتصال دهنده برون صفحهای
shadow page جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
title page صفحه عنوان کتاب
page printer چاپگر صفحهای
page boundary مرز صفحه
page orientation موقعیت صفحه
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
page density چگالی صفحه
forced page break قطع اجباری صفحه
page description language زبان تشریح صفحه
end of page halt ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
optical page reader صفحه نوری خوان
to inlay a printed page صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
full page display نمایش تمام صفحه
page layout program برنامه صفحه ارایی
bad page break قطع یا مکث نامناسب صفحه
It was printed on the front page . در صفحه اول روز نامه چاپ شد
soft page break قطع صفحه
page mode ram حالت صفحه حافظه دستیابی مستقیم
to turn against any one مخالف کسی شدن
to turn something as far as it will go تا آخر پیچاندن
turn down برگشته
to turn [into] تغییر دادن
to turn down وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
turn down برگدانده
to be one's turn [go] نوبت [کسی] شدن
turn down یقه برگشته
to turn on روشن کردن [کلید الکتریکی]
turn on وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
turn on بجریان انداختن روشن کردن
turn on شیراب یا سویچ برق رابازکردن
turn in بداخل پیچاندن برگرداندن به انبار
to turn up حاضرشدن رخ دادن
to turn up رد کردن از خاک دراوردن امدن
turn in شیپور خاموشی
to turn down رد کردن
to turn off خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
to turn on any one باکسی بد شدن
to turn [into] عوض شدن
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
turn over زیر رو کردن
to turn over محول کردن برگرداندن
to turn over واژگون کردن کارکردن دراوردن
to turn [into] تغییر کردن
My turn! حالا نوبت منه!
to turn around برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
to turn over واگذار کردن
to turn to دست بکاری گرفتن
to turn off برگرداندن
to turn off قطع کردن
turn on روشن کردن
turn (someone) off <idiom> ناراحت کردن،انزجار ، نفرت داشتن
Something wI'll turn up . خدا بزرگ است ( نباید ما یوس ونا امید شد )
turn over <idiom> به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
turn over <idiom> موتور را روشن کردن
To turn against someone. با کسی چپ افتادن. [مخالف شدن]
turn over <idiom> فروختن
right-about turn گردشصورتبهجهتمخالف
no U-turn دوزدنممنوع
turn to <idiom> رفتن وکمک گرفتن
turn up <idiom> به طور ناگهانی فاهر شدن
turn up <idiom> پیدا شدن
U-turn وارونی
U-turn دگرگونی
U-turn دور
U-turn دورزنی
turn over <idiom> نا امید وافسرده شدن
turn out <idiom> خاموش کردن
turn out <idiom> رفتن برای دیدن یا انجام کاری
turn off <idiom> پیچیدن به طرف یک راه دیگر
turn off <idiom> بستن ،خاموش کردن
turn in <idiom> به رختخواب رفتن
turn in <idiom> گزارش دادن
turn in <idiom> کمک کردنبه کسی،دادنبه کسی
turn down <idiom> رد کردن،نپذیرفتن
turn down <idiom> کم کردن صدای بلند
turn on <idiom> روشن کردن،بازکردن،شروع کردن
turn (someone) on <idiom> به هیجان آوردن شخصی
turn on someone <idiom> به طور ناگهانی از بکی خسته شدن
turn out <idiom> بیرون کردنکسی ،کسی را مجبور به ترک یا رفتن کردن
turn out <idiom> خالی کردن
turn out <idiom> نتیجه ،پایان
turn out <idiom>
U-turn دور کامل
in turn <idiom> یکی پس از دیگری
whose turn is it? نوبت کیست
turn over تعمق کردن
turn over وارونه کردن برگرداندن
turn over غلتاندن
turn out بیداری
turn out شیپور بیداری
turn out دوراهی
turn out ساختمان اب پخش
turn out اعتصابگر
turn out اعتصاب
turn out ازکاردرامدن بنتیجه مطلوبی رسیدن
turn out تولید
turn out اجتماع ازدحام
turn out باکلید خاموش کردن
turn out وارونه کردن
turn over مرور کردن
turn over ورق زدن
turn over برگشتگی
turn پیچیدن
turn to بکار پرداختن
turn to عطف توجه مراجعه
turn to توجه
turn to مبارزه
turn over تفویض کردن
turn over احاله کردن
turn over برگردان تعویض
turn over انتقال
turn over محصول بازده
turn over عملکرد
turn over عایدی فعالیت
turn over سرمایه
turn over واژگون شدگی
turn out تولید کردن
to turn against any one با کسی بد شدن
turn تغییردادن
to turn ترش شدن [آشپزی و غذا]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com