English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
handling دست به دست کردن
handling بررسی
handling لمس
handling رسیدگی
handling اداره
handling دستکاری کردن
handling کار کردن با
handling خطای دست
handling جابجایی
handling charges هزینههای جابجایی کالا
handling equipment تجهیزات بار
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
special handling ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
ship handling مانور با کشتی
ship handling مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
materials handling جابجایی مواد
string handling بکارگیری رشته
handling bridge پل بار
file handling پرونده گردانی
data handling داده گردانی
claims handling رسیدگی به شکایات
care and handling مراقبت و دستکاری وسایل
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
exception handling استثنا گردانی
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
fuel handling sequence سکونساستعمالسوخت
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
rough handling of a thing گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
automatic data handling سیستم مبادله خودکاراطلاعات
material handling crane جراثقال انتقال بار
material handling bridge پل باربری
material handling bridge پل بارگیری
automatic data handling سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
message پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
d. of a message رسانیدن پیغام
immediate message پیام فوری
message پیام
message مخابره
message انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
message در مقصد مربوط میشود
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
message اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
message حجم اطلاع مشخص
message اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
message پیغام
message پیغام دادن
message رسالت کردن
get the message <idiom> به واضحی فهمیدن مفهوم
message خبر
message [of something ] [to somebody] پیغام [از چیزی] [به کسی]
flash message پیام برق اسا
fox message پیام دوباره
general message پیام عمومی
meteorological message پیام هواسنجی
book message نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
flash message پیام انی
fire message درخواست اتش
code message پیام رمز
error message پیام خطا پیغام اشتباه
error message پیام خطانما
drop message لولههای خبر
dummy message پیام فریبنده
dummy message پیام دروغی
end of message انتهای پیام
fire message پیام اتش درخواست اتش کردن
notification message پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
pickup message پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
procedure message پیام عادی
procedure message پیام معمولی
routine message پیام عادی
beginning of message شروع پیام
beginning of message شروع پیغام
to send a message پیام فرستادن
start of message اغاز پیام
message display نمایشپیغام
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
telegraphic message مخابره تلگرافی
telephone message پیام تلفنی
telephone message پیغام تلفنی
to deliver a message پیغامی را رساندن
message switching پیام گزینی
The message of the film is that ... پیام این فیلم این است که ...
to send a message to somebody پیامی به کسی فرستادن [سیاسی یا اجتماعی]
message book دفتر یادداشت پیام
message book دفتر پیام
message center مرکز پیام
message feedback بازخورد پیام
message header سرپیام
message heading عنوان پیام
message line خط مخابره
message precedence ارجحیت ارسال پیام
message queuing صف بندی پیام
message retrieval استخراج پیام
message retrieval بازیابی پیام
message source منبع پیام
message source منشاء پیام
to send a message پیغام د ادن
automatic message switching انتخاب خودکار پیام
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
incoming message cassette نوارپیغام داخلی
automatic message switching راه گزینی خودکار پیام
automatic message switching switching message
multiple address message پیام چند ادرسه
message switching center مرکز گزینش پیام
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
in service به خاطر خدمت
self-service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
in service خدمتی
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service جنگی
service نظامی
he is of no service to us بدرد مانمیخورد
he is of no service to us بکار ما نمیخورد
i am at your service در خدمت شما هستم
service قسمت یکان
f.service نمازمعمولی هفته
take into service استخدام کردن
service اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service شعائر
service بنگاه سرویس
service سرویس
service اداره
service رسیدگی به
service کمک
please do me a service خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
service تعمیر
service شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
self-service خود زاوری
self service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
service ابلاغ
self service ازاد
self service تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self service کمک بوسیله خود شخص
self service خود یاوری
self service خود زاوری
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
self-service خود یاوری
service نظام وفیفه
service over خطای سرویس
one's service خدمت یکسره
on service سر کار
service یکدست فروف اثاثه
service لوازم
on service سر خدمت
self-service با انتخاب ازاد
self-service ازاد
self-service تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self-service کمک بوسیله خود شخص
service بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
in service درخدمت ارتش در ارتش
service استخدام
service خدمت
service ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
out of service <adj.> ازکارافتاده
d. service عبادت خدا
out of service <adj.> خراب [ازکارافتاده]
service سنجد
service سرویس کردن
service درخت سنجد وابسته بخدمت
self service با انتخاب ازاد
d. service نماز
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service نوکری یاری
service کار
service تعمیر کردن
to see service کردن
service وفیفه
service عبادت تشریفات
service روبراه ساختن
to see service در ارتش یانیروی دریایی خدمت
service craft ناوهای خدماتی دریایی
service department قسمت خدمات
service department بخش خدمات
service line خط سرویس
service number کدپرسنلی
service court محل فرود سرویس اسکواش
service court محل فرود سرویس
service club باشگاه افراد
service company گروهان خدمات
service line ستون ناوها لجستیکی دریایی
service component نیروی مسلح
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
service connections انشعاب
service contract قرارداد خدمت
service contract قرارداد انجام خدمت
service industry صنعت خدمات
service contract قرارداد خدماتی
service echelon ردههای سرویس
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
service element عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
service man تلفن چی
service man تلگرافچی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com