Dictiornary-Farsi | She always ignores her health. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 93 (6 milliseconds)

English	Persian
She always ignores her health.	هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست


Other Matches

ignores	رد کردن
ignores	بی اساس دانستن
ignores	برسمیت نشناختن
ignores	نادیده پنداشتن
ignores	صرفنظرکردن
ignores	چشم پوشی کردن
ignores	حرف خالی
ignores	تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores	نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignores	تجاهل کردن
health	بهداشت
to keep one's health	موافب بهداشت خود بودن
to be out of health	ناخوش بودن
had health	علت مزاج
had health	ناخوشی
health	تندرستی
health	بهبودی
health	سلامت مزاج
health	حال
health food	غذای سالم
restore to health	شفا دادن
vigorous health	بنیه خوب
health foods	خوراک بهداشتی
health food	خوراک بهداشتی
to establish one's health	تقویت مزاج کردن
to drink any ones health	بسلامتی کسی نوشیدن
vigorous health	مزاج قوی
the p health of old men	صحت چندروزه پیران
the p health of old men	تندرستی ناپایدارپیران
to restorative to health	بهبود دادن
to restorative to health	شفا دادن
social health	بهداشت اجتماعی
health foods	غذای سالم
health care	ارگانبهداریوتندرستی
health centre	مرکز سلامتی
Health physics	فیزیک بهداشت
weak in health <adj.>	سست و کاهل
Watch your health!	مواظب سلامتی خودت باش!
weak in health <adj.>	کسل
The health authorities .	مقامات اداره بهداشت
Be carful of your health .	متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
To ask after someone [someones health]	حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
Health physics	بهداشت پرتوی
Health Service	سرویسسلامتی
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
restore to health	بهبود دادن
bill of health	گواهی بهداشت
health insurance	بیمه بهداشتی
health insurance	بیمه تندرستی
health insurance	بیمه بهداشت
health impairing	مضر برای سلامتی
health giving	صحت بخش
health clinic	کلی نیک پزشکی
health clinic	درمانگاه
health certificate	گواهی بهداشت
ill health	ناتندرستی
good health	صحت مزاج
good health	تندرستی
certificate of health	گواهی بهداشت
ill health	ناخوشی
bill of health	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
bill of health	گواهی صحت مزاج
bill of health	گواهی تندرستی
health nurse	نرس ارتشی
health nurse	پرستار ارتشی
health nursing	تخصص پرستاری
my health is tolerable	حالم بد نیست
health services	خدمات بهداری قسمتهای بهداری
public health	بهداشت همگانی
my health is tolerable	بدنیستم
in roaring health	تن درست وفربه
pick up health	بهبود یافتن
mental health	بهداشت روانی
mental health	سلامت روانی
improvement in health	افاقه
health services	خدمات بهداشتی
health nursing	پرستاری
health policy	سیاست بهداشتی
Nothing can.compensate for the loss ones health.	هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
clean bill of health	گواهی نامه بهداشت کشتی
National Health Service	سیستمتفمینسلامتعمومی
world health organization	سازمان بهداشت جهانی
public health pepartment	اداره بهداری
in a good state of health	سالم
To conserve ones health(energy )	سلامت ( نیرو ) خود را حفظ کردن
Exercize is good for the health.	ورزش برای سلامتی خوب است
clean bill of health <idiom>	گواهی سلامتی
In good condition (health).	سالم وبی عیب
in a good state of health	تندرست
to re establish ons's health	تقویت مزاج کردن
Green tea is esteemed for its health-giving properties.	ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.	در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.